بازگشت

امام جواد و سخن از امام مهدي


هر يك از امامان عليهم السلام هرگاه كه فرصتي به دست مي آوردند سخن از حضرت مهدي عليه السلام و قيام آن حضرت به ميان مي آوردند، اين مسأله بعد از امام رضا عليه السلام بيشتر نمود پيدا كرد، چرا كه خلفاي عباسي مي دانستند به زودي آن حضرت تولد خواهد يافت، و از اين رو امام هادي و امام عسكري عليه السلام را در پادگاني در شهر سامرا جاي دادند، تا از ارتباط مردم با آنان جلوگيري كرده، و نيز از تولد حضرت مهدي عليه السلام ممانعت به عمل آورند.

هرگاه مشكلاتي براي جامعه پيش مي آمد مسأله ي آن حضرت جلوه ديگري پيدا مي كرد، و گاه اصحاب توهم مي كردند كه حضرت مهدي عليه السلام امام حاضر در زمانشان مي باشد.

عبدالعظيم بن عبدالله حسني گويد : به امام جواد عليه السلام عرضه داشتم : اميد دارم كه تو قائم اهل بيت باشي، آنكه زمين را از عدل و داد پر مي كند همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد، امام فرمود :

اي ابوالقاسم هيچ يك از ما خاندان نيست مگر اينكه قيام كننده به امر الهي و هدايتگر به دين خداست، اما قائمي كه خدا به وسيله او زمين را از كافران و منكرانش پاك كرده و از عدل و داد پر كند من نيستم، او كسي است كه ولادتش بر مردم مخفي مي ماند و وجودش از ديد مردم پوشيده است، و نام واقعي او را بردن حرام مي باشد، و او همنام پيامبر خدا و هم كنيه ي اوست، و او كسي است كه زمين برايش پيچيده مي شود، و هر مشكلي برايش آسان مي گردد، 313 نفر از اصحابش به اندازه ي اصحاب بدر از شهرهاي دور برايش گرد هم مي آيند، و اين همان مضمون پيام الهي است كه مي فرمايد : هر كجا باشيد خداوند شما را گرد هم مي آورد، خداوند بر هر كار تواناست، هرگاه اين تعداد براي او گرد هم آمدند امر او آشكار مي شود، هرگاه ده هزار انسان برايش گرد آمدند به امر الهي قيام مي كند و همواره دشمنان الهي را به قتل مي رساند تا خداوند خشنود گردد.

عبدالعظيم حسني گويد : گفتم : اي مولايم چگونه مي يابد كه خداوند خشنود گرديده است؟ فرمود : در قلبش محبت و رحمت القا مي كند. [1] .

و در حديث ديگري از عبدالعظيم حسني روايت شده كه گويد : بر سرورم امام جواد عليه السلام وارد شدم و مي خواستم از او در مورد قائم بپرسم كه آيا او مهدي است يا غير اوست؟ بدون سؤال كردن فرمود : اي ابوالقاسم قائم از ما خاندان، او مهدي است كه در زمان غيبتش بايد منتظر او بود، و در زمان ظهور مطيع و فرمانبردار او باشند، و او سومين فرزند من است، سوگند به كسي كه محمد را به پيامبري برگزيد و ما را به امامت اختصاص داد اگر از عمر دنيا بيش از يك روز باقي نماند خداوند آن روز را آن قدر طولاني مي گرداند تا او قيام كند، و زمين را از عدل و داد پر كند، همانگونه كه از ظلم و ستم پر شده باشد، و خداوند بزرگ امرش را در يك شب اصلاح مي كند، همچنانكه امر موسي كليم الله را اصلاح كرد، و او رفت تا براي خانواده اش آتش بياورد اما در حاليكه پيامبر بود بازگشت، سپس فرمود : برترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج است. [2] .

از صقر بن ابي دلف روايت شده كه گفت : از امام جواد عليه السلام شنيدم كه فرمود : امام بعد از من پسرم علي است، امر او امر من و سخن او سخن من است، و فرمانبرداري او فرمانبرداري از من است، و امام بعد از او پسرش حسن است، امر او امر پدرش، و سخنش سخن پدرش، و فرمانبرداري او فرمانبرداري از پدرش است، آنگاه امام ساكت شد، گفتم : اي پسر رسول خدا امام بعد از حسن كيست؟ امام به شدت گريست، سپس فرمود : بعد از حسن پسرش قائم به حق منتظر است.

گفتم : اي پسر رسول خدا چرا قائم ناميده شده است؟ فرمود : چون او بعد از فراموش شدن نامش و ارتداد اكثر قائلين به امامتش قيام مي كند، گفتم : چرا منتظر ناميده شده است؟ فرمود : او غيبتي دارد كه ايام آن بسيار بود و زمان آن طولاني است، مخلصان منتظر ظهور او، و شكاكان آن را انكار ساخته، و منكران آن را مسخره مي نمايند، و تعيين كنندگان زمان ظهور تكذيب شوند، و عجله كنندگان در آن هلاك، و تسليم شوندگان نجات يابند. [3] .


پاورقي

[1] بحارالانوار 51 : 157.

[2] بحارالانوار 51 : 156.

[3] بحارالانوار 51 : 158.