بازگشت

تفسير آيه ي شريفه ي «ما ضل صاحبكم و ما غوي»


[28] 12 - قمي آورده است:

حسين عباس از امام جواد عليه السلام روايت كرده كه در تفسير آيه ي شريفه (ما ضل صاحبكم و ما غوي) [1] «هرگز دوست شما (محمد صلي الله عليه و اله)، منحرف نشده و مقصد را گم نكرده است»، مي فرمود: هرگز در مورد معرفي علي عليه السلام، منحرف نشده و به بيراهه نرفته و پيرامون آن، هرگز از هواي نفس، سخن نمي گويد؛ آنچه مي گويد، چيزي جز وحي كه بر او نازل شده، نيست.

سپس فرمود: «آن كس كه قدرت عظيمي دارد (جبرئيل امين) او را تعليم داده است؛» آنگاه به حضرت، رخصت داده شد و او به آسمان رفت و خداي متعال در اين باره فرمود: [«همان كس (پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله) كه توانايي فوق العاده دارد، او سلطه يافت - در حالي كه در «عالي ترين افق»، قرار داشت - سپس نزديك و نزديكتر شد - تا آنكه فاصله او (با خداوند) به اندازه ي فاصله ي دو كمان يا كمتر بود...]. فاصله ي ميان لفظ خداوند و شنيدن محمد صلي الله عليه و اله به اندازه ي فاصله ي طاق و تار كمان بود «در اينحال خداوند، آنچه را وحي كردني بود به بنده اش وحي فرمود».

رسول خدا صلي الله عليه و اله راجع به چگونگي اين وحي، مورد سؤال قرار گرفت كه حضرت در جواب فرمود: به من وحي شد كه علي عليه السلام به يقين، آقا و سرور جانشينان (يا مؤمنان) و پيشواي پرهيزكاران و رهبر و فرمانده روي سپيدان و نخستين جانشين خاتم پيامبران است. مردم با شنيدن اين سخن، بناي بگو مگو گذاشتند و پرسيدند: آيا اين سخن از جانب خداي متعال و رسولش مي باشد؟ ولي خداي متعال به پيامبر خود دستور داد كه به آنان بگو: «قلب پاك او در آنچه ديد، هرگز دروغ نگفت» سپس با مردود شمردن سخنان آنان فرمود: آيا با او درباره ي آنچه (با چشم خود ديد)، مجادله مي كنيد؟!» آنگاه حضرت رسول صلي الله عليه و اله خطاب به مردم فرمود: البته راجع به علي عليه السلام، مأموريت ديگري دارم كه بايد او را به امامت امت، منصوب نمايم و به امت بگويم: (علي) عليه السلام بعد از من، ولي (و صاحب اختيار) شماست و او، چونان كشتي (نوح) است، در روز غرق شدن همگان؛ هر كس درون آن در آيد، نجات مي يابد و هر كس از



[ صفحه 28]



آن خارج گردد، غرقه ي غرقاب هلاكت مي شود.

سپس فرمود: «و بار ديگر نيز او را مشاهده كرد» مي فرمايد: (امين) وحي را يكبار ديگر ديدار نمودم [«نزد سدرة المنتهي»]، جايي كه شيعيان در بهشت و در سايه سار آن به گفتگو مي نشينند؛ آنگاه خداي متعال فرمود: به آنان بگو: «در آن هنگام كه چيزي سدرة المنتهي را پوشانيده بود.»؛ مي فرمايد: در آن هنگام كه سدرة المنتهي را پوششي از نور، پوشانده بود، «چشم او هرگز منحرف نشد....»؛ مي فرمايد: چشم از آن حجابهاي نور، نابينا نگشت. «طغيان نكرد، و آنچه ديد، واقعيت بود.»؛ مي فرمايد: و قلب با افزودن چيزي بر موضوع وحي، يا كاستن چيزي از آن، طغيان نكرد؛ «او، البته پاره اي از آيات و نشانه هاي بزرگ پروردگارش را ديد.» [2] ؛ مي فرمايد: البته سخني شنيد كه اگر آن سخن نبود قوي و نيرومند مي شد آنچه بايد نيرومند مي شد! [3] .


پاورقي

[1] انفال 8 \ 50 و محمد 47 \ 27.

[2] نجم: 53 \ 2 تا 18.

[3] تفسير قمي 2: 311.