بازگشت

پنج درس ارزشمند و آموزنده


1- در يكي از روزها كه حضرت جوادالأئمه عليه السلام وارد شهر مدينه ي منوره گرديد، هنگام غذا در حضور جمعي از دوستان سفره ي طعام پهن كردند.

حضرت پس از آن كه غذا را تناول نمود، دست هاي خود را شست و سپس دست هاي خود را پيش از آن كه با حوله خشك نمايد، بر سر و صورت خويش كشيد و اين دعا را خواند:

«اللهم اجعلني ممن لا يرهق وجهه قتر و لا ذلة». [1] .

2- يكي از دوستان و اصحاب حضرت جواد الأئمه عليه السلام به نام ابوالحسن، معمر بن خلاد حكايت كند:

روزي در خدمت آن حضرت بودم، به من فرمود: اي معمر! بر اشتر خود سوار شو.

عرض كردم: كجا برويم؟

فرمود: پيشنهادي كه داده شد انجام بده و سؤال نكن، پس من سوار شدم؛ و چون مقداري از راه را پيموديم به بياباني رسيديم كه كنار آن



[ صفحه 121]



يك دره و تپه اي وجود داشت.

حضرت فرمود: همين جا بايست و حركت نكن تا من بازگردم و سپس حضرت رفت و پس از لحظاتي بازگشت.

عرض كردم: فدايت شوم، كجا بودي؟

امام عليه السلام فرمود: هم اينك به خراسان رفتم و پدرم، حضرت علي بن موسي الرضا عليهماالسلام را كه مسموم و شهيد شده بود، دفن كردم و اكنون بازگشتم. [2] .

3- محمد بن حماد مروزي حكايت كند:

روزي حضرت جوادالأئمه عليه السلام در ضمن نامه اي به پدرم، احمد چنين مرقوم فرمود:

ژهر موجود مخلوقي در اين جهان، يك روزي وفات خواهد يافت ولي در اين باره ظلمي بر كسي نخواهد شد و ما - اهل بيت رسالت - در اين دنيا پراكنده خواهيم شد؛ و در شهرهاي مختلف هجرت خواهيم نمود.

و سپس در ادامه ي فرمايش خود افزود: هر كس عاشق و دلباخته ي هر كه باشد، چنانچه در مسير او قدم بردارد و با او همگام باشد، همانا در روز محشر با او محشور مي گردد.



[ صفحه 122]



و به راستي كه قيامت منزل گاه ابدي و هميشگي تمامي افراد خواهد بود. [3] .

4- عمران بن محمد اشعري قمي حكايت كند:

روزي نزد حضرت جوادالائمه، امام محمد تقي عليه السلام شرفياب شدم؛ و پس از آن كه مسائل خود را مطرح كردم و جواب گرفتم، عرضه داشتم:

اي مولا و سرورم! ام الحسن به شما سلام رساند و نيز درخواست يكي از پيراهن هاي تبرك شده ي شما را نموده است تا به جاي كفن از آن استفاده نمايد؟

امام جواد عليه السلام فرمود: او از پيراهن من، بي نياز شده است.

چون از نزد حضرت خارج شدم، متحير بودم كه معناي كلام امام عليه السلام چيست؟

تا آن كه پس از چند روزي متوجه شدم، ام الحسن سيزده يا چهارده روز قول از سخن امام عليه السلام فوت كرده است. [4] .

5- يكي از اصحاب امام محمد تقي عليه السلام گويد:

روزي در خدمت آن حضرت بودم، كه سفره ي غذا پهن كردند؛



[ صفحه 123]



و غذا خورديم.

پس از آن كه سفره را جمع كردند، يكي از افراد مشغول جمع كردن غذاهاي ريخته شده در اطراف سفره، گرديد.

امام جواد عليه السلام فرمود: چنانچه در بيابان سفره انداختيد، آنچه غذا در اطراف سفره ريخته شود - به هر اندازه اي كه باشد - رها كنيد - تا مورد استفاده ي جانوران قرار گيرد -.

ولي اگر در منزل، در اطراف ظرف غذا و يا در اطراف سفره، طعامي ريخته شود، تمام آنچه را كه ريخته شده است، به هر مقداري كه باشد، جمع نمائيد - كه مبادا زير دست و پا، نسبت به آن ها بي احترامي شود -. [5] .



[ صفحه 124]




پاورقي

[1] محاسن برقي: ص 426، ح 234.

[2] الخرايج الجرايح ج 2، ص 666، ح 6.

[3] اختيار معرفة الرجال: ص 559، ح 257.

[4] الخرايج و الجرايح: ج 2، ص 667، ح 9.

[5] مكارم الاخلاق: ص 132.