بازگشت

فتواي قضائي امام و شكست فقهاي درباري


امام جواد (ع) غير از مناظرات، گاه از راههاي ديگر نيز بي مايگي فقها و قضات درباري عباسيان را روشن نموده برتري خود بر آنان را در پرتو علم امامت ثابت مي كرد و از اين رهگذر اعتقاد به اصل امامت را در افكار عمومي تثبيت مي نمود.

از آن جمله فتوايي بود كه امام در مورد چگونگي قطع دست دزد صادر كرد كه تفصيل آن بدين قرار است:

زرقان(1) كه با ابن ابي دؤاد(2) دوستي و صميميت داشت، مي گويد: يك روز ابن ابي دؤاد از مجلس معتصم بازگشت، در حالي كه بشدت افسرده و غمگين بود. علت را جويا شدم. گفت: امروز آرزو كردم كه كاش بيست سال پيش مرده بودم! پرسيدم: چرا؟

گفت: به خاطر آنچه از ابوجعفر (امام جواد) در مجلس معتصم بر سرم آمد!

گفتم: جريان چه بود؟

گفت: شخصي به سرقت اعتراف كرد و از خليفه (معتصم) خواست كه با اجراي كيفر الهي او را پاك سازد. خليفه همه فقها را گرد آورد و محمد بن علي (حضرت جواد) را نيز فراخواند و از ما پرسيد: دست دزد از كجا بايد قطع شود؟

من گفتم: از مچ دست.

گروهي از فقها در اين مطلب با من موافق بودند و مي گفتند: دست دزد بايد از مچ قطع شود، ولي گروهي ديگر گفتند: لازم است از آرنج قطع شود، و چون معتصم دليل آن را پرسيد، گفتند: منظور از دست در آيه وضو: فاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَي الْمَرَافِقِ(3) صورتها و دستهايتان را تا آرنج بشوييد تا آرنج است.

آن گاه معتصم رو به محمد بن علي (امام جواد) كرد و پرسيد: نظر شما در اين مسئله چيست؟

گفت: اينها نظر دادند، مرا معاف بدار.

معتصم اصرار كرد و قسم داد كه بايد نظرتان را بگوييد.

محمد بن علي گفت: چون قسم دادي نظرم را مي گويم. اينها در اشتباهند، زيرا فقط انگشتان دزد بايد قطع شود و بقيه دست بايد باقي بماند.

معتصم گفت: به چه دليل؟

امام جواد (ع) فرمودند:

زيرا رسول خدا(ص) فرمود: سجده بر هفت عضو بدن تحقق مي پذيرد: صورت (پيشاني)، دو كف دست، دو سر زانو، و دو پا (دو انگشت بزرگ پا). بنابراين اگر دست دزد از مچ يا آرنج قطع شود، دستي براي او نمي ماند تا سجده نماز را به جا آورد، و نيز خداي متعال مي فرمايد: وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدً(4) سجده گاه ها (هفت عضوي كه سجده بر آنها انجام مي گيرد) از آن خداست، پس، هيچ كس را همراه و همسنگ با خدا مخوانيد (و عبادت نكنيد)(5) و آنچه براي خداست، قطع نمي شود.

ابن ابي دؤاد مي گويد: معتصم جواب محمد بن علي را پسنديد و دستور داد انگشتان دزد را قطع كردند (و ما نزد حضار، بي آبرو شديم!) و من همانجا (از فرط شرمساري و اندوه) آرزوي مرگ كردم!(6)

***

1. زرقان، لقب ابوجعفر بوده كه مردي محدث بوده است و فرزندش بنام عمرو استاد اصمعي محسوب مي شده است (بحارالانوار، ج 50، ص 5 پاورقي).

2. ابن ابي دؤاد، در زمان خلافت مأمون، معتصم، واثق و متوكل عباسي، قاضي بغداد بوده است ( بحارالانوار، ج 50، ص 5 پاورقي).

3. سوره مائده،آيه 7.

4. سوره جن، آيه 18.

5. مسجد (بكسر جيم، يا بفتح آن) به معناي محل سجده است، و همان طور كه مسجدها و خانه خدا و مكاني كه پيشاني روي آن قرار مي گيرد، محل سجده هستند، خود پيشاني و شش عضو ديگر نيز كه با آنها سجده مي كنيم محل سجده محسوب مي شوند و به همين اعتبار در اين روايت المساجد به معناي هفت عضوي كه با آنها سجده مي شود، تفسير شده است. (طبرسي، تفسي مجمعالبيان، ج 10، ص 327، شركة المعارف الاسلامية، 1379 ق).

6. عياشي، كتاب التفسير، تصحيح و تعليق: حاج سيد هاشم رسولي محلاتي، ج 1،ص 320، قم، چاپ علمية؛ بحارلانوار، ج 50، ص 5 1 ؛ شيخ حر عاملي، وسائل الشيعة، ج 18، ص 490؛ ابواب حد السرقة، باب 4 بيروت، دار احياء التراث العربي.