بازگشت

مقدمه


آزادي بحث و انتقاد در مسائل مذهبي، يكي از ويژگيهاي بارز شريعت حياتبخش اسلام است. در تاريخ زندگي پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار (ع) و حتيّ رهبران تشيّع، موارد فراواني يافت مي شود كه مخالفان اسلام با آنان به مناظره، بحث و گفتگو مي نشستند و اشكالات خويش را به اصول يا فروع اسلام، با كمال آزادي و صراحت، بيان مي كردند و بدون اين كه مورد كوچكترين اهانتي قرار گيرند، ايرادهاي آنان بررسي و پاسخ داده مي شد. مطالعه تاريخ صدر اسلام و عصر حضرات ائمه معصوم(ع) گواهي روشن براين مدّعاست.

در ميان حضرات ائمه معصوم(ع) سه امام در خردسالي به امامت رسيدند: امام جواد(ع) در هفت سالگي، امام هادي(ع) در نه سالگي و حضرت مهدي(عج) در پنج سالگي؛ از اين رو، از همان عصر امامت امام رضا(ع) به بعد، اين سؤال مطرح شد كه: با توجه به مقام بسيار ارجمند امامت، چگونه انساني در خردسالي به امامت مي رسد؟ زيرا دوران شكوفايي رشد و عقل در مردان، به طور معمول از پانزده سالگي شروع و در چهل سالگي به تكامل مي رسد.

براين اساس در عصر امامت حضرت جواد الائمه (ع) برخي اين سؤال را مطرح مي كردند: آيا مي توان رهبري جامعه را به كودك هفت ساله سپرد؟ آيا يك كودك هفت ساله مديريت، دور انديشي و درايت يك مرد كامل را دارد؟ اين مسائل در آن عصر، از جنجالي ترين مسائل روز بود.

هچنين برخي از مخالفان و معاندان، به ويژه عباسيان و در رأس آنها مأمون عبّاسي تلاشهاي زيادي كردند با دستاويز قرار دادن اين مسئله از آن در جهت مطامع شوم خود بهره جويند؛ آنان با ترتيب مناظرات مختلف سعي مي كردند شخصيّت علمي آن حضرت را خدشه دار سازند. امّا پيروزي امام جواد(ع) در مناظرات با پاسخ هاي قاطع و روشنگر، هرگونه شك و ترديد را در مورد پيشوايي او و نيز اصل امامت از بين برد، و همه نقشه هاي معاندان و مخالفان و خليفه مكّار عبّاسي را نقش بر آب نمود. در اين نوشتار مختصر برآنيم با ارائه گوشه هايي از برخي از مناظرات آن امام همام، خوشه اي از خرمن علم و فضل و كمال عقل آن وجود گرامي برگيريم، و فراروي انديشه خويش قرار دهيم.

***