بازگشت

آغاز رويكرد جديد در امامت


از دوره ي امام باقر عليه السلام يك رويكرد جديدي را در ناحيه ي امامت مي بينيم. به اين صورت كه امام باقر عليه السلام فقط به عنوان فردي از خانواده ي پيامبر اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم مد نظر نبود، بلكه به عنوان يك عالم ديني بزرگ نيز مد نظر بود كه قدرت پاسخگويي به سؤالات و شبهات متعدد و گوناگون در حوزه هاي متفاوت را دارد. امام صادق عليه السلام نيز مخصوصاً با توجه به فرصتي كه هنگام زوال بني اميه و قدرت گرفتن بني عباس پديد آمد، اين فضا را نهادينه كردند. خود امام صادق عليه السلام گاهي اصحاب را به بحث وامي داشتند يا اين كه مناظرات و احتجاجات اصحاب را نقد مي كردند. در دوره ي امام صادق عليه السلام علما بحث و احتجاج مي كردند. حتي غير مسلماناني مثل ابن أبي العوجاء كه ملحد بود، با امام صادق عليه السلام بحث و مناظره مي كرد.
در دوره ي امام رضا عليه السلام اين مناظرات به اوج خود رسيد. علتش اين بود كه خود مأمون -جداي از خباثت هاي سياسي- انساني علم دوست بود و به مجالس مناظره اهميت مي داد. در حوزه ي خراسان، آن دو سالي كه امام رضا عليه السلام در خراسان بودند، مناظرات بسيار متفاوتي است. مناظرات امام رضا عليه السلام را مي توانيد در كتاب «عيون اخبارالرضا» اثر مرحوم شيخ صدوق ببينيد. بعد از آن حضرت نيز مناظرات امام جواد عليه السلام خيلي به چشم مي آمد.
همچنين از اواخر دوره ي بني اميه و اوايل دوره ي بني عباس، ماجرايي آغاز شد كه آن ها خود آن را «نهضت ترجمه» نام نهادند. نهضت ترجمه به بني عباس ربطي ندارد، ولي آن ها خيلي طرفدار اين جريان بودند. در اين جريان، متون معرفتي ايران، روم و يونان به زبان عربي ترجمه شد و فضاهاي جديد معرفتي در حوزه ي مسلمان ها پديد آمد. مثلاً مسلمانان در سده ي نخست بيشتر نقل گرا بودند و تفكر عقلاني به اين معني كه خودشان فكر كنند و سؤال كنند، كمتر جريان داشت. ائمه عليهم السلام نيز طبيعتاً محدوديت داشتند و امكان بروز و عرضه نداشتند. عالمان اهل سنت در برابر سؤالات جديد كه پديد مي آمد، قدرت پاسخ گويي نداشتند. سؤال فقهي نبود كه بگوييم پيامبر اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم اين گونه فرمودند، بلكه سؤال از اصل توحيد و مانند آن بود.

***