بازگشت

استدلال به قرآن


مسئله امامت حضرت جواد(ع) در خردسالي، در عصر امامت خود ايشان نيز مطرح بود،لذا اين مسئله را از خود ان حضرت مي پرسند.

مرحوم كليني مي نويسد: شخصي محضر امام جواد(ع) شرف ياب شد و گفت: يابن رسول اللّه! عدّه اي از مردم نسبت به موقعيت امامت شما شبهه ايجاد مي كنند. حضرت در پاسخ چنين فرمود: خداوند متعال به حضرت داود(ع) وحي كرد كه فرزندش سليمان(ع) را جانشين خود قرار دهد، با اين كه سليمان كودكي خردسال بود.

اين موضوع را برخي از دانشمندان بني اسرائيل نپذيرفتند و در اذهان مردم شك و شبهه ايجاد كردند، به همين جهت خداوند به حضرت داود(ع) وحي كرد كه عصا و چوب دستي اعتراض كنندگان و سليمان(ع) را بگير و هر كدام را با علامتي مشخص كن كه از چه كسي است؟ سپس آن ها را شبانگاه در جايي پنهان نما. فرداي آن روز به همراه صاحبان آن ها برويد و چوب دستي ها را برداريد. چوب دستي هر كس سبز شده باشد، همان شخص جانشين و حجّت بر حق خدا خواهد بود.

همگي اين پيشنهاد را پذيرفتند و چون به مرحله اجرا درآوردند، عصاي حضرت سليمان(ع) سبز شده بود. پس از آن همه افراد پذيرفتند كه او حجّت و پيامبر خداست.(1)

«علي بن اسباط» يكي از ياران امام محمد تقي(ع) مي گويد: روزي به محضر آن حضرت رسيدم در حالي كه در مورد امامت ايشان در خردسالي شك و ترديد داشتم. در همان لحظه امام در برابر من نشست و فرمود:خداوند درباره امامت حجّت آورده، همان طوري كه درباره نبوت حجّت آورده است. قرآن كريم درباره حضرت يحيي(ع) مي فرمايد: «...و آتيناه الحكم صبيّاً؛(2) ما به يحيي در كودكي فرمان نبوت داديم.» و درباره حضرت يوسف(ع) مي فرمايد: «و لمّا بلغ اشدّه آتيناه حكماً و علماً...؛(3) هنگامي كه به حدّ رشد رسيد، به او حكم نبوّت و دانش داديم» بنابراين همان گونه كه ممكن است خداوند علم و حكمت را در سن چهل سالگي به شخصي عنايت كند، ممكن است همان حكمت رادر دوران كودكي نيز عطا كند.(4)

***

1. اصول كافي، محمد بن يعقوب كليني، ج 1، ص 383.
2. سوره مريم، آيه 12.
3. سوره يوسف، آيه 22.
4. اصول كافي، ج 1، ص 384