بازگشت

تفسير امام جواد عليه السلام درباره قطع دست دزد


در زمان حكومت معتصم، روزي دزدي اقرار به دزدي كرد و خواستار اجراي حد الهي شد. معتصم علما از جمله امام جواد عليه السلام را جمع كرد و پرسيد:« از كدام قسمت دست بايد بريد؟»
يكي از حاضران گفت:« از مچ.»
معتصم پرسيد:« چرا؟»
گفت:« براي اين كه دست يعني« انگشت ها و كف دست و مچ.» چون خداوند در قرآن درباره حكم تيمم مي فرمايد: « فامسحوا بوجوهكم و ايديكم »؛ (صورت ها و دست هايتان را مسح كنيد.)»
پس از اين استدلال، افراد ديگري نيز با او هم عقيده شدند.
ولي عده اي گفتند:« دست دزد بايد از آرنج قطع شود؛ زيرا خداوند درباره حكم وضو مي فرمايد:« و ايديكم الي المرفق »؛ (دست هايتان را تا آرنج بشوييد.) پس دست يعني تا آرنج.»
معتصم رو كرد به امام جواد عليه السلام و پرسيد:« تو چه مي گويي، ابو جعفر؟»
امام فرمود:«ديگران نظرشان را گفتند.»
معتصم گفت:«به نظرات ديگران كاري ندارم. نظر تو چيست؟»
امام جواد عليه السلام فرمود:« مرا معاف كن.»
معتصم گفت:« تو را به خدا قسم مي دهم نظرت را در اين باره براي ما بگو.»

امام جواد عليه السلام فرمود:« حال كه به خدا قسم ياد كردي، مي گويم. اين افراد درباره حكم قطع دزد اشتباه كردند و سنت رسول خدا صلي الله عليه و آله را نفهميدند. دست دزد را بايد از آخرين مفصل انگشت ها قطع كرد؛ و كف دست را نبايد قطع كرد.»
معتصم پرسيد:« چرا؟»
امام جواد عليه السلام پاسخ داد:« رسول الله فرموده است سجده بر هفت عضو انجام مي گيرد: صورت، دو دست، دو زانو، دو پا. و اگر قرار باشد دست دزد از مچ قطع بشود، كف دست براي سجده باقي نمي ماند؛ در حالي كه خداوند مي فرمايد:« ان المساجد لله »؛ (يعني اعضاي هفت گانه ي سجده از آنِ خداست » و آنچه براي خداست قطع نمي شود.»
معتصم از فرمايش امام جواد عليه السلام شگفت زده شد و دستور داد دست دزد را از قسمت انگشت ها قطع كنند.

***

بحار الانوار، ج 50، ص 5، ح 7.