بازگشت

انگيزه هاي مأمون


اين ازدواج كه مأمون بر آن اصرار داشت، كاملاً جنبه سياسي داشت و ميتوان دريافت كه وي از اين كار چند
هدف ياد شده در زير را تعقيب ميكرد :
- 1با فرستادن دختر خود به خانه امام، آن حضرت را براي هميشه دقيقاً زير نظر داشته باشد و از كارهاي او
بيخبر نماند (دختر مأمون نيز براستي وظيفه خبر چيني و گزارشگري مأمون را خوب انجام ميداد و تاريخ شاهد
اين حقيقت است .)
- 2با اين وصلت، به خيال خام خويش، امام را با دربار پر عيش و نوش خود مرتبط و آن بزرگوار را به لهو و
لعب و فسق و فجور بكشاند و بدين ترتيب بر قداست امام لطمه وارد سازد و او را در انظار عمومي از مقام
ارجمند عصمت و امامت ساقط و خوار و خفيف نمايد !
- 3با اين وصلت علويان را از اعتراض و قيام بر ضد خود باز دارد و خود را دوستدار و علاقمند به آن وانمود
كند (63 .)- 4هدف چهارم مأمون، عوام فريبي بود؛ چنانكه گاهي ميگفت: من به اين وصلت اقدام كردم تا ابو جعفر - عليه
السلام - از دخترم صاحب فرزند شود و من پدر بزرگ كودكي باشم كه از نسل پيامبر و علي بن ابي طالب -
عليه السلام - است. اما خوشبختانه اين حُقّه مأمون نيز بي نتيجه بود زيرا دختر مأمون هرگز فرزندي نياورد!(64)
و فرزندان امام جواد - عليه السلام - همگي از همسر ديگر امام بودند .
اينها انگيزههاي مأمون از اين ازدواج بود. حال بايد ديد امام جواد - عليه السلام - چرا با اين ازدواج موافقت كرد؟
از آنجا كه بي هيچ شكي، امام اهداف و مقاصد واقعي مأمون را از اين گونه كارها ميدانست و نيز ميدانست كه
او همان كسي است كه مرتكب جنايت بزرگ قتل پدرش امام رضا - عليه السلام - شده، به نظر ميرسد كه موافقت
امام با اين ازدواج عمدتاً بر اثر فشاري بوده است كه مأمون از پيش بر امام وارد كرده بوده است، زيرا ازدواجي
اينچنين، تنها به مصلحت مأمون بوده است نه به مصلحت امام! نيز ميتوان تصوّر كرد كه نزديكي امام به دربار
ميتوانست مانع ترور حضرت از طرف معتصم و عامل پيشگيري از سركوبي سران تشيّع و ياران برجسته امام
توسط عوامل خليفه باشد، و اين، به يك معنا ميتوانست شبيه قبول وزارت هارون از طرف علي بن يقطين يعني
نفوذ در دربار خلافت به نفع جبهه تشيّع باشد .
»حسين مكاري»، يكي از ياران امام جواد، ميگويد: در بغداد خدمت امام جواد - عليه السلام - شرفياب شدم و
زندگيش را ديدم. در ذهنم خطور كرد كه، «اينك كه امام به اين زندگي مرفّه رسيده است هرگز به وطن خود،
مدينه، باز نخواهد گشت». امام لحظه اي سر به زير افكند، آنگاه سر برداشت و در حالي كه رنگش از اندوه زرد
شده بود، فرمود: اي حسين! نان جوين و نمك خشن در حرم رسول خدا نزد من از آنچه مرا در آن ميبيني
محبوبتر است (65 .)
به همين جهت امام در بغداد نماند و با همسرش «ام الفضل» به مدينه بازگشت و تا سال 220 همچنان در مدينه
ميزيست .

***

-63پيشواي نهم حضرت امام محمد تقي - عليه السلام -، مؤسسه در راه حق، قم، 1366 ه'. ش، ص .38
-64ابن واضح، تاريخ يعقوبي، نجف، المطبعة الحيدرية، 1384 ه'. ق، ج 3، ص - 189ابن شهر اشوب، مناقب
آل أبي طالب، قم، المطبعة العلمية، ج 4 ص .380 مأمون قبلاً هم به همين منظور يكي از دختران خود را به امام
هشتم تزويج كرده و در آن مورد نيز ناكام مانده بود!
-65راوندي،، الخرائج والجرائح، تصحيح و تعليق: حاج شيخ اسدالله ربّاني، انتشارات مصطفوي، ج 1، ص 344
- مجلسي، بحار الأنوار، تهران، المكتبة الاسلامية، 1395 ه'. ق، ج 50، ص 48 - قزويني،، سيد كاظم، الامام
الجواد من المهد اًّلي اللحد، الطبعة الأولي، بيروت، مؤسسة البلاغ، 1408 ه'. ق، ص 152.