بازگشت

ازدواج توطئه آميز !


در شرح زندگاني امام رضا - عليه السلام - گفتيم كه مأمون چون در ميان يك سلسله تنگناها و شرائط دشوار
سياسي قرار گرفته بود، براي رهايي از اين تنگناها، تصميم گرفت خود را به خاندان پيامبر نزديك سازد، و بر
همين اساس با تحميل وليعهدي بر امام هشتم ميخواست سياست چند بُعدي خود را به مورد اجرا بگذارد .
از سوي ديگر، عباسيان از اين روش مأمون كه احتمال ميرفت خلافت را از بني عباس به علويان منتقل سازد،
سخت ناراضي بودند و به همين جهت به مخالفت با او برخاستند و چون امام توسط مأمون مسموم و شهيد شد آرام
گرفتند و خشنود شدند و به مأمون روي آوردند .
مأمون كار زهر دادن به امام را بسيار سرّي و مخفيانه انجام داده بود و سعي داشت جامعه از اين جنايت آگاهي
نيابد و از همينرو براي پوشاندن جنايات خود تظاهر به اندوه و عزاداري ميكرد، اما با همه پرده پوشي و
رياكاري، سرانجام بر علويان آشكار گرديد كه قاتل امام جز مأمون كسي نبوده است، لذا سخت دل آزرده و
خشمگين گرديدند و مأمون بار ديگر حكومت خويش را در معرض خطر ديد و براي پيشگيري از عواقب امر،
توطئه ديگري آغاز كرد و با تظاهر به مهرباني و دوستي نسبت به امام جواد - عليه السلام - تصميم گرفت دختر
خود را به حضرت تزويج كند تا استفادهاي را كه از تحميل وليعهدي بر امام رضا - عليه السلام - در نظر داشت از
اين وصلت نيز بدست آورد .
بر اساس همين طرح بود كه امام جواد - عليه السلام - را در سال 204 ه'. ق يعني يك سال پس از شهادت امام
رضا - عليه السلام - از مدينه به بغداد آورد و به دنبال مذاكراتي كه در جلسه مناظره امام با يحيي بن اكثم گذشت
(و قبلاً آن را نقل كرديم) دختر خود «امّ الفضل» را به همسري حضرت درآورد !

***