شرر خيزد ز آهم گر زنم فرياد مادر جان
شرر خيزد ز آهم گر زنم فرياد مادر جان
غريبانه فغان دارم از اين بيداد مادر جان
شبيه تو جوان بودم وليكن زود افسردم
خزان داده بهار عمر من برباد مادر جان
ز سوز زهر مي سوزد سراپاي جواد تو
وليكن آتشم زد شادي صياد مادر جان
ميان حجره تنهايم به روي خاك مي پيچم
تما شاكن شود روحم زغم آزاد مادرجان
زيادم رفت سوز زهروشادي هاي ام الفضل
چو چشمم بر كبودي رخت افتاد مادرجان
به روي بام خانه پيكر بي جان من ديدي
دوباره كربلا شد زنده اندر ياد مادرجان
***