بازگشت

مرهم حريف زخم زبان ها نمي شود


مرهم حريف زخم زبان ها نمي شود

اصلاً جگر كه سوخت مداوا نمي شود

گريه مكن بهانه به دست كسي مده

با گريه هات هيچ مدارا نمي شود

خسته مكن گلوي خودت را براي آب

با آب گفتن تو كسي پا نمي شود

اين قدر پيش پاي كنيزان به خود مپيچ

با دست و پا زدن گره ات وا نمي شود

گيسو مكش به خاك دلي زير و رو شود

در اين اتاق عاطفه پيدا نمي شود

باور كنم به در نگرفته است صورتت؟!...

اين جاي تنگ و ... اين قد و بالا... نمي شود

با ضرب دست و پا زدنت طشت مي زنند

جز هلهله - جواب - مهيا نمي شود

با غربتي كه هست تو غارت نمي شوي

نيزه به جاي جايِ تنت جا نمي شود

خوبي پشت بام همين است اي غريب

پاي كسي به سينه ي تو وا نمي شود...!

***