بازگشت

خواهر نداشتي كه به جاي تو جان دهد


خواهر نداشتي كه به جاي تو جان دهد

يا گرد و خاك پيرهنت را تكان دهد

از روي خاك حجره سر خاكي تو را

بر دارد و به گوشه دامن مكان دهد

مي خواهي آب آب بگويي نمي شود

گيرم كه شد ولي چه كسي آبتان دهد؟

چندين كنيز را وسط حجره جمع كرد

مي خواست دست و پا زدنت را نشان دهد

تا بام مي شود سر سالم تري رسيد

با شرط اين كه اين لبه در امان دهد

بالا نشسته اي و جهان زير پاي توست

وقتش شده گلوي شهيدت اذان دهد

***