بازگشت

زهر به جان زد شررم اي پدر


زهر به جان زد شررم اي پدر

سوخت ز پا تا به سرم اي پدر

جواد مظلوم تو از دست رفت

نمانده ديگر اثرم اي پدر

من كه غريبانه زدم دست و پا

مگر تو گيري به برم اي پدر

شمع شدم آب شدم سوختم

لخته خون شد جگرم اي پدر

حجره دربسته مرا شد قفس

ريخت همه بال و پرم اي پدر

كاش كه مي بود به بالاي سر

اين دم آخر پسرم اي پدر

يار مرا كشت به فصل شباب

زد به جگر نيشترم اي پدر

تشنه ام و به ياد جدم حسين

اشك فشان از بصرم اي پدر

با نفس «ميثم» دل سوخته

ريخت به دل ها شررم اي پدر

***