بازگشت

پاييزي است حال و هواي جواني ات


پاييزي است حال و هواي جواني ات

طوفان غم رسيده كه سازد خزاني ات

تاثير كرده زهر به اعضاي پيكرت

چون لاله اي نموده تو را ارغواني ات

در هلهله صداي ضعيف تو گم شده

لبخند مي زنند به اختر فشاني ات

هرچه كبود مي شوي و داد مي زني

مي رقصد اين شريك تو در زندگاني ات

آبت نمي دهد به خدا دست و پا مزن

رحمي نمي كند به تو و نيمه جاني ات

در لحظه هاي آخرت اي ياس فاطمه

بوي مدينه مي رسد از روضه خواني ات

از بس كه ياد پهلوي بشكسته بوده اي

مويت سپيد گشته به اوج جواني ات

مثل حسن اگر چه نديدي تو گفته اي :

مادر... فداي صورت رنگين كماني ات

***