بازگشت

وقت دريا شدن و موسم باران شده است


وقت دريا شدن و موسم باران شده است

روضه ات شكر دوباره به من احسان شده است

هر كسي گريه كند غربت بي مثل تو را

هم نفس با نفس شاه خراسان شده است

من بميرم كه به جان دادن تو مي خندند

اثر زهر به جسمت چو نمايان شده است

يك طرف زهر هلاهل طرفي هلهله ها

چقدر برجگرت زخم، فراوان شده است

سهم آب تو زمين خورد؛ لبت خورد ترك

آب از خشكي لب هاي تو گريان شده است

تا سر بام كشيدند تنت را به زمين

بي سبب نيست كه گيسوت پريشان شده است

شكر گيسوي تو را پنجه دشمن نكشيد

دشمنت پيرهن كهنه ات از تن نكشيد

***