بازگشت

باده را تا آخرش سر مي كشم


باده را تا آخرش سر مي كشم

آسماني مي شوم پر مي كشم

همچو مِي مي خواستم يك دل شوم

با اجازه، گر شود، دعبل شوم

او پدر را مي ستايد من پسر

او ز جان گفت است من هم از جگر

ليك شعر ما كجا آقا كجا

ذكر افلاك است ما اُحصي ثنا

ما كجا و صحبت از مدح امام

سير تا خورشيد روي پشت بام؟

ما كجا و باده هاي سلسبيل

دست ما كوتاه خرما بر نخيل

سائلي بودم كه تو ره دادي ام

من مريض عشق، مادرزاديم

لكنتم را رفع كن در اين رسا

باز مي گويم كه لا اُحصي ثنا

اي تو آقازاده خورشيد طوس

روح و جان حضرت شمس الشموس

گوشه اي ز آب لبت نهر رجب

حوض كوثر! سيد عالي نسب!

السلام اي حضرت باب المراد

باب حاجات تمام اين بلاد

يا رئوف بن رئوف بن رئوف

يا كريم و يا جواد و يا عطوف

اي به گهواره مسيحا را امام

اي مسيح بن مسيحا! السلام

شد مسيحا خاكبوس بر درت

مريم عذرا كنيز مادرت

بي سبب ليلا به تو مجنون نشد

بي سبب روي تو گندم گون نشد

التماس چشم چشمه سارها

بركت و روزي گندم زارها

سفره هاي نان به زير دين توست

رنگ گندم ها از اين رو عين توست

بركت از ميلاد تو لبريز شد

عشق لايزرع چه حاصل خيز شد

كار مژگان بلندت شد شكار

از دل صيدت درآوردي دمار

دل به يك لحظه شود تسليم تو

امر كن تا جان شود تقديم تو

پيشكش بر غمزه، سر آورده ام

زخم مي خواهم، جگر آورده ام

زخم تو كار مسيحا مي كند

زخم تو دردم مداوا مي كند

السلام اي درد و درمان رضا

السلام اي وصله جان رضا

بوسه بر كفش تو زد يك پيرمرد

مي گرفت از روي نعلين تو گرد

گرد كفشت خاك يا اين كه زر است

سرمه چشم علي جعفر است

دستخط آمد براي تو ز طوس

نامه را بر ديده بگذار و ببوس

نامه شرح غصه ي هجران توست

شرح دلتنگي بابا جان توست

ميوه قلب پدر عمرت بلند

سر سلامت باشي از شر و گزند

شد دلم تنگ و ز دوري تو چاك

يا جواد بن علي روحي فداك

كاش باباي تو در آن حجره بود

زهر بود و جسم تو زرد و كبود

يك كبوتر پر شكسته در قفس

سخت تا كام تو مي آمد نفس

پشت در كف بود و سوت و هلهله

در ميان آسمان ها زلزله

بين حجره بال و پر مي خورد زخم

تشنه بودي و جگر مي خورد زخم

تشنه بودي آب را بر خاك ريخت

خاك بر روي سرش افلاك ريخت

قلب باباي خراساني شكست

ديده ات را دست زهرا تا كه بست

باز هم بي احترامي بر امام

مي شود تشييع جسمت تا به بام

كاش مي بردند جسمت با عبا

اي علي اكبر به روي بام ها

***