بازگشت

خون شد از غم دلِ خدا جويم


خون شد از غم دلِ خدا جويم

درد بسيار و نيست دارويم

مي فشانم سرشك و مي گويم

يا جواد الائمه ادركني

سينه اي پُر شرار دارم من

دل و جاني فكار دارم من

دو جهان با تو كار دارم من

يا جواد الائمه ادركني

روزگارم ز غم تباه شده

قلبم از معصيت سياه شده

راهِ من منتهي به چاه شده

يا جواد الائمه ادركني

خسته و دلشكسته و زارم

گره افتاده است در كارم

جز به كويت كجا پناه آرم؟

يا جواد الائمه ادركني

اي كه روح عبادتي ما را

عذر خواهِ قيامتي ما را

جانِ زهرا عنايتي ما را

يا جواد الائمه ادركني

تشنه ام تشنه بر من آب بده

گنهم را ببر ثواب بده

به گداي درت جواب بده

يا جواد الائمه ادركني

دردِ من را دوا كني چه شود؟

حاجتم را روا كني چه شود؟

قسمتم كربلا كني چه شود؟

يا جواد الائمه ادركني

عزت عالمين مي خواهم

نجف و كاظمين مي خواهم

طوفِ قبر حسين مي خواهم

يا جواد الائمه ادركني

من كه چون شمع بر فروخته ام

از غم غربت تو سوخته ام

چشم بر رحمتِ تو دوخته ام

يا جواد الائمه ادركني

همسرت كرد نامراد تو را

ساخت مسموم از عناد تو را

اي كه خوانده پدر جواد تو را

يا جواد الائمه ادركني

***