بازگشت

دارد از آه پر از درد خبر مي ريزد


دارد از آه پر از درد خبر مي ريزد

لخته لخته وسط حجره جگر مي ريزد

آنقدر روي زمين جاي پر از زخمي است

آسمان نذر غمش يك دهه پر مي ريزد

آب ، ناكام تر از خشكي لب هاي كبود

چندمين بار پياپي پس در مي ريزد

نسل زهراست كه اينگونه زمين مي افتد

مادري از جگرش واي پسر مي ريزد

زن بي رحم از اين ناله بدش مي آيد

چقدر دور و برش (هلهله گر) مي ريزد

خوب شد بام غريبش كبوتر دارد

خوب شد ورنه چه كس خاك به سر مي ريزد؟

حرف بي آبي و جان كندني آمد به ميان

ياد گودال ز هر ديده ي تر مي ريزد

يك نفر كاش به آن لشكر نيزه مي گفت

يك گلو مانده، سرش چند نفر مي ريزد!!

***