بازگشت

قاتلت آشناست واويلا


قاتلت آشناست واويلا

همسرت بي وفاست واويلا

بدنت تير مي كشد، يعني

مرگ بهرت شفاست واويلا

خنده اُمِ فضلِ ملعونه

حاصل گريه هاست واويلا

مثل زهرا به خاك افتادي

در دلت غم به پاست واويلا

از زماني كه مادرت افتاد

در سرت غُصه هاست واويلا

آن كنيزي كه مي كند خنده

چه قدَر بي حياست واويلا

فاطمه آمده به بالينت

حال، وقت عزاست واويلا

اين دم آخري به ياد حسين

حجره ات كربلاست واويلا

تشنه آب هستي اي مولا

اين اشاره به جاست واويلا

تشنه اي كه جدا شده سر او

گُل خيرالنساست واويلا

روي خاك است با تني عريان

كفنش بورياست واويلا

بدنش زير دست و پا و، سرش

به روي نيزه هاست واويلا

زخمِ بنشسته روي اين سر از

ضرَبات عصاست واويلا

گريه هاي حزينِ يك خواهر

از چه رو بي صداست واويلا

نغمه يابُنَيَّ مي آيد

اين صدا آشناست واويلا

بينِ هفتاد و دو شهيد خدا

از همه اين جداست واويلا

چه قدَر نيزه در بدن دارد

به تنش كهنه پيرُهن دارد

***