بازگشت

امشب بهشت آرزو را باز كردند


امشب بهشت آرزو را باز كردند

سرّي ز اسرار مگو را باز كردند

خم خانه توحيد را در برگشودند

از چهارده خم يك خم ديگر گشودند

مستان صافي دل كه قدسي نام دارند

كوثر به جاي مي درون جام دارند

در جام مي رخسار جانانه بينند

خورشيد را در حجره ريحانه بينند

در خانه شمس الضحي امشب قمر زاد

وز چهارده خورشيد خورشيدي دگر زاد

طاها رخي از دوده ياسين بر آمد

نخلي كهن را ميوه شيرين بر آمد

امشب رضا، روح رضا در دست دارد

تصويري از حسن خدا در دست دارد

يزدان رضا را ثاني موسي عطا كرد

بر پور موسي تالي عيسي عطا كرد

ماهي كه شرم از چهر دارد آفتابش

گويد رضا بر مهد نازش ذكر خوابش

گهواره او شهپر روح الامين است

گهواره جنباش امام هشتمين است

دارد رضا در پيش رو تمثال احمد

سوم علي بر دامنش سوم محمد

ميلاد او اميد اسلام است و انسان

ميلاد او ميلاد اسلام است و قرآن

نظم زمان بعد از رضا در پنجه اوست

مشكل گشاي كارها سرپنجه اوست

از روي او نور ولايت مي درخشيد

در سايه اش مهر هدايت مي درخشيد

در كودكي بر مسند عصمت بر آمد

انسان كه از غار حرا پيغمبر آمد

يحيي بن اكثم مفتضح در بحث با او

جاي سخن بر كس نماند هست تا او

درياي جودش تشنه بر ساحل بجويد

درگاه احسانش كف سائل بجويد

وقتي بر آيد دست جود از آستينش

گوهر فشاند در يسار و در يمينش

تنها نه او بر دوستان گوهر ببخشد

بر دشمن سر سخت خود هم زر ببخشد

خير كثير است و كرامت پيشه دارد

نخلي كه در ژرفاي كوثر ريشه دارد

اي آفرينش را چراغ رهنمايي

سر تا به پا رحمت جواد ابن الرضايي

اي كوثر دوم كه مشهور است جودت

ظاهر تمام خير و خوبي از وجودت

در اين جهان و اين همه لطف و كرامت

جودت قيامت مي كند روز قيامت

تفسير جودت را توان در هل اتي يافت

تصوير مهرت را درون سينه ها يافت

اي آن كه نامت قفل غمها را كليد است

اين ملت آزاده را بر تو اميد است

لطفي كه در عيد تو كام دل بگيرند

لطفي كه تا در كوي تو منزل بگيرند

اميد احسان از شما دارد مؤيد

بر دامنت دست دعا دارد مؤيد

***