آن گل كه سرآغاز شكوفائي بود
آن گل كه سرآغاز شكوفائي بود
رخساره او بهشت رويائي بود
وقتي كه در آغوش رضا مي خنديد
چون ديدن باغ گل تماشائي بود
×××
با مهر تو دل سپهري از نور شود
با ياد تو سينه وادي طور شود
تنها نه ز مقدم تو شاد است رضا
كز آمدنت فاطمه مسرور شود
×××
اي گل كه فضا معطر از بوي تو بود
سر تا سر يثرب همه مشكوي تو بود
وقتي كه رضا تو را در آغوش گرفت
در ديده او نقش گل روي تو بود
***