بازگشت

آمدي تا كه عشق ما بشوي


آمدي تا كه عشق ما بشوي

ثمر كار انبيا بشوي

در زمان قنوت هاي دلم

پاسخ ذكر ربّنا بشوي

آمدي تا به عرصه ي بخشش

در صف بندگي خدا بشوي

كربلا مشهد است و آمده اي

تا علي اكبر رضا بشوي

نقل كردند اين حكايت تو

بركت بارد از ولادت تو

آمدي استعاره ها گم شد

اي نهادم! گزاره ها گم شد

داستان هاي حاتم طايي

وسط برگه پاره ها گم شد

با حضورت قدي علم كردي

زير پايت مناره ها گم شد

جلوه اي كرده اي به نيمه ي شب

ماه بين ستاره ها گم شد

آمدي مثل سوره ي كوثر

سندم آيه ي هو الابتر

درك عشق تو درك اسرار است

روي تو روي نور الانوار است

دست رد روي سينه اي نزدي

حرف من نيست، عين آمار است

گر مرا پيش تو عقيقه كنند

باز هم چشم تو طلبكار است

بارها حاجت مرا دادي

اين براي هزارمين بار است

باز هم چون هميشه پر دردم

عشقتان را فقط طلب كردم

بين آيات، والضحي عشق است

نهمين رؤيت خدا عشق است

دل بيمار و حضرت آقا

مردن و بودن و شفا؛ عشق است

بين اين قبله هاي بي همتا

كاظمين، مشهدالرضا عشق است

از براي زيارت سلطان

در باب الجواد را عشق است

چيست خورشيد؟ انعكاس شما

چيست قرآن؟ اقتباس شما

شاعر اين حضورتان شده ام

قالي زير پايتان شده ام

نذر تو كرده آن قدر مادر

تا زماني كه من جوان شده ام

جشن امسالتان چه رويايي است

چون كه هم سن و سالتان شده ام

چون كه در كودكي شدي رهبر

مؤمن صاحب الزمان شده ام

اي كه هستي جواد مادر زاد

جشن ميلاد تو مبارك باد

***