بازگشت

چشمم به چشم يار فتاد و جـــوان شدم


چشمم به چشم يار فتاد و جـــوان شدم

ققنوس عشق قـلـه هفت آسمان شدم

هر كس در اين ديار به جائي رسيده است

از نعمـت شـــريف گــدائي رسيده است

از بس كه جــود مي كني و ذره پـروري

اثبات شد، ز مـادرمــان مهـــربان تـري

از هر دري ز خانه ات از جـــود پر شدم

پس، مي روم دوباره زنم باب ديگري

هستي گرفته رنگ و لعابي ز لعــل تو

تصـويـــر اشك توســت زلالـي رودها

با نبض پلك هات، هم آهنگ مي شود

آواز بلبــــــــلان به فـــــراز و فــــرودها

وقتي نسيـــم مي وزد از زلف دلبريت

سرمست مي شوند ز عطر تو عودها

حرفي بزن كلام تو از شهد خوش تر است

ما تشنه ايم، تشنــه گفـت و شنــودهـا

×××

چشـمي مسير راه تماشــا گرفته است

قنداقه اي قـــرار رضـــا را گرفته است

پنجــاه ســالِ منـتـظـر و ... اضطــراب را

وقتــش رسيـــده پس بزند اين نقــاب را

هر كس در اين طريق به جائي رسيده است

آري؛ قسم به يُمن گـــدائـي رســيده است

اي دست جود و لطف و عطاي خدا جواد..!

دست مــــــــرا بگيـــــــر رضـاي خــدا جواد

افتاده كـــارم از كــــرم دوست با جـواد

ختم بخير مي شوم از (ختم يا جواد)

***