اي آمد و رفت دل ما سمت تو رايج
اي آمد و رفت دل ما سمت تو رايج
ما حاجت محضيم و شما باب حوائج
ما آمده ايم از كرمت بال بگيريم
اين قصه ي دل را همه دنبال بگيريم
تا در طمع و بخل و حسد گير نيفتيم
روزي بنما آن چه كه گفتيم و نگفتيم
بخشيدي و دستم تو بهانه كه ندادي
هر كار كني آخرش آقا تو جوادي
حالا تو و اين دست دل ما كه دراز است
درب حرم از لطف به روي همه باز است
از فقر نشستيم كه باران برساني
بر سفره ي اين بي سر و پا نان برساني
بايد ز در خانه ي تو رزق بگيريم
خوشحال از آنيم كه ما قشر فقيريم
افتاده به پايت دل و بر فيض تو بند است
هرگز نخورد آب زميني كه بلند است
اي كاش كه در ساحلتان موج بگيريم
يك جرعه بنوشيم و فقط اوج بگيريم
تا حال و هواي حرمت باز بياييم
با پا كه نشد، با پر پرواز بياييم
اين شعر لبالب همه اش شرح فراق است
اين ماه رجب يكسره صحبت ز عراق است
حالا كه دو دستم به ضريحت نرسيده
ميلم طرف پنجره فولاد كشيده
***