بازگشت

هر كس در اين ديار به جايي رسيده است


هر كس در اين ديار به جايي رسيده است

از نعمت شريف گدايي رسيده است

چشمم به چشم يار فتاد و جوان شدم

ققنوس عشق قله ي هفت آسمان شدم

در چشم هاي يار، خدا ديده مي شود

الله مي كشيم، شما ديده مي شود

از بس كه جود مي كني و ذره پروري

اثبات شد ز مادرمان مهربان تري

ما در مسير چشم شما صف كشيده ايم

تا بلكه لطف كرده كريمانه بگذري

از هر دري كه در زدم از جود پر شدم

مانده هنوز فرصت درهاي ديگري

اي مبتدا بِهِ همه ي هست و بودها

اي منتها اليه تمام صعودها

هستي گرفته رنگ و لعابي ز لعل تو

تصوير اشك توست زلاليِ رودها

با نبض پلك هات هم آهنگ مي شود

آواز بلبلان به فراز و فرودها

وقتي نسيم مي وزد از لطف دلبريت

سرمست مي شوند ز عطر تو عودها

در هر پگاه و ظهر و غروب و سحرگهي

سمت شماست ميل ركوع و سجودها

حرفي بزن كلام تو از شهد خوشتر است

ما تشنه ايم، تشنه ي گفت و شنودها

چشمي مسير راه تماشا گرفته است

قنداقه اي قرار رضا را گرفته است

پنجاه سالِ منتظر و ... اضطراب را

وقتش رسيده پس بزند اين نقاب را

هر كس در اين طريق به جايي رسيده است

آري؛ قسم به يُمن گدايي رسيده است

اي دست جود و لطف و عطاي خدا جواد

دست مرا بگير رضاي خدا جواد

افتاده كارم از كرم دوست با جواد

ختم به خير مي شوم از ختم "يا جواد"

***