بازگشت

امام جواد(ع)


بسم اللّه الرّحمن الرّحيم


الهي انطقني بالهدي والهمني التقوي


بينندگان عزيز شب جمعه اي كه بحث را مي بينند شب شهادت آقا امام جواد (عليه السلام) است من يك مقداري راجع به آقا صحبت كنم ما چند تا از امام هايمان در كودكي به امامت رسيدند كه يكي امام جواد (عليه السلام) است امام زمان (عليه السلام) اين خودش يك مسئله است كه آيا بچه مي تواند امام بشود يا نه امامت سه تا شرط دارد.


شرايط لازم براي امامت



شرائط امامت:1-تعيين از طرف خدا 2-علم گسترده 3-عصمت و عدالت. شرائط امامت اينهاست اول ابد خدا تعيين كند چرا؟ امامت مثل رئيس جمهوري نيست كه بگوئيم مردم يا مثل نمايندگي مجلس نيست كه بگوئيم مردم رأي بدهند امام بايد از طرف خدا باشد چون بناست دست بشر... اصلاً دست بشر را توي دست غير معصوم گذاشتن ظلم به بشريت است امام بايد معصوم باشد و عصمت را جز خدا كسي خبر ندارد فقط خدا مي داند كي معصوم است و كي معصوم نيست من چه مي دانم... الان شما مي دانيد لغزشهاي من چيه؟ من مي دانم لغزش شما چيه؟ انسان لغزش كار است آن انساني كه معصوم است فقط معصوم... اين حرف مال بوعلي سينا است مي گويد عصمت را هيچكس نمي تواند راهي براي... هر چه هم شما به مغزت فشار بياوري هزاران ساعت هم فكر كني از طريق فكر و عقل نمي شود فهميد كي معصوم هست كي نيست عصمت يك چيزي است كه... يك حالتي است، ملكه اي است، خصلتي است... اينرا فقط خدا مي داند چون خدا خبر دارد امام هم بايد خدا هدايت كند نياز بشر به امام مثل همان نياز بشر به پيغمبر است پيغمبر را بايد خدا تعيين كند امام هم جانشين است امامت و رسالت اينها يك حقيقت است همينطور كه مي گوئيد رسول را بايد خدا تعيين كند؟ امام را هم بايد خدا تعيين كند بنابراين همينكه ما نصي داشتيم يعني صراحت بود كه خداوند تعيين كرده يا پيغمبر بر خدا به امر خدا تعيين كرده همين كافي است.


دوم علم غيب، يعني هر چه از او بپرسيم بتواند جواب بدهد عصمت،علم غيب تصريح از طرف خدا اينها شرط امامت است اما اينكه حالا امام چند كيلو باشد قدش چقدر باشد آقا يك استاد دانشگاه شرائط اش چيه؟ صلاحيتش اينست كه هر چه دانشجو مي خواهد، هر چه دانشجو از او مي پرسد جواب بدهد حالا رنگ كفشش رنگ كت و شلوارش وزن استاد، سن استاد، شهري است يا دهاتي مادرش كنيز است يا آزاد فقير است يا پولدار اينها هيچ شرط نيست شما از راديو مي خواهيد صدا را بشنويد گاهي يك راديو كوچك 9 موج را ميگيرد 10 موج را مي گيرد گاهي يك راديو قد يك بُشكه موج تهران را هم نمي گرد بنابراين ما از راديو مي خواهيم حرف را براي ما از امواج بگيرد و به ما تحويل بدهد ما از راديو وزن نمي خواهيم از چشم مي خواهيم ببيند گاهي يك چشم مورچه مي بيند گاهي ممكن است يك چشم يك حيوان بزرگ نبيند. بنابراين اين مسئله سن، البته اين مسئله هم در همان زمان امام (عليه السلام) گاهي زمزمه شد كه... البته خود امام هم متوجه مي شد مثلاً مي ديد يك كسي نگاهش مي كند ميگفت شما بخاطر سن من نگاه مي كني شما چكار به سن من داري هر چه از من مي خواهي بپرس جوابت را مي دهم حالا اينكه امام است يكي از عزيزاني كه از اوتاد است يك مسئله اي داشت صورتش يك نفر مي گفت من ديدم اين آقا دارد مي آيد نگاه به قيافه اش كردم مثلاً گفتم چرا چشمش همينطوره دماغش همينطوره كوشش همينطوره چرا مثلاً يقه اش همينطوره كه مي آمد حالا اسمش را ببرم مي دانيد كي را مي گويم ولي اسمش را نمي برم مي گفت من توي ذهنم بود همينطور كه نگاهش مي كردم توي ذهنم راجع به همان عضو كه مثلاً چرا مثلاً... رسيد به من گفت سلام عليكم شما كا به مثلاً گوش من نداشته باش شما كار به دماغ من نداشته باش شما كار به لب من نداشته باش سوالي داري بفرما من جواب بدهم.


امامت، همراه با كرامت و معجزه



ما از امامت اينرا مي خواهيم كه از طرف خداباشد مطمئن باشيم معجزه داشته باشد ما الان شك داريم كه امام جواد (عليه السلام) امام هست يا نه مي رويم پهلوش مي گوئيم آقا راستش را مي خواهيد ما شك داريم تو امام هستي يا نيستي اين درخت خشك است الان يك دعا كن اگر روبروي چشمم سبز شد معجزه كردي من مي فهمم امامي، اينجا امام اگر اين كار را كرد امام است حالا سن اش هر چه مي خواهد باشد. خوب اين يك مسئله... قرآن راجع به اين چه مي گويد؟


امامت در دوران كودكي



قرآن مي فرمايد وقتي آمدند سراغ مريم (عليه السلام)و گفتند چطور شده بچه دار شدي اشاره كرد به گهواره گفتند آخر بچه توي گهواره نمي تواند حرف بزند يكمرتبه توي گهواره گفت "اني عبدالله" من بنده خدا هستم "آتاني الكتاب و جعلني نبيا" خدا من را نبي قرار داده اين متن آيه قرآن است كه عيسي (عليه السلام) در گهواره سخن گفت حضرت جواد (عليه السلام) و ساير ائمه و بزرگان ما گاهي به همين آيه تكيه مي كردند. مي گفتند قرآن مي فرمايد بچه در كودكي مي تواند حرف بزند و از رسالت خودش خبر بدهد خوب... عرض كنم به حضور شما كه يك كسي به امام جواد (عليه السلام) گفت بعضي به شما خورده مي گيرند امام (عليه السلام) فرمود درباره كلام خدا چه مي كنند؟ يك آيه داريم توي قرآن "قل هذه سبيلي" پيغمبر به مردم بگو راه من اينست "ادعو الي الله" من دعوت مي كنم مردم را به سوي خدا " علي بصيرة" روي بصيرت و آگاهي مردم را به خدا دعوت مي كنم "أنا ومن اتبعني"، من و كسي كه پيرو من باشد. حضرت علي (عليه السلام) در 10 سالگي به پيعمبر ايمان آورد و ايمانش هم قبول شد. ما در زمان خودمان محمد حسين طباطبايي را ديديم كه در سن 6 سالگي، 7 سالگي آمد مكه علماي كشورها كه آمده بودند مكه همه مي آمدند مي گفتند. اصلاً گيج مي شدند حتي يكي شان گفت "هذا مهدي "اين امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است گفتند نه با اين امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نيست خدا اراده كرده كه به اين كوچولو يك چيزهايي بدهد.


حتي يك مرتبه امام همچين نمي دانم حالا ناراحت شد يا نشد امام فرمود چقدر شما شك مي كنيد اين علمي را كه امام دارد اگر خدا خواسته باشد به يك پرنده هم مي تواند بدهد در همين بمباران بم يك كودك سالم در مي آيد همه فاميل و بزرگهايش از دنيا مي روند اين همه تير و چُدن و سنگ نمي دانم اينها هست يكوقت يا عنكبوت مي آيد دَم غار و پيغمبر (صلي الله عليه و آله) را (بگوئيد) حفظ مي كند گاهي يك شن طبس مي آيد هلي كوپتر آمريكا را سرنگون مي كند گاهي يك برگ زرد از درخت مي افتد توي حوض كشتي 50 تا مورچه مي شود بغل حوض هم يك چناري است قد منار يك مورچه را نجات نمي دهد. اراده خدا كه كار به امكانات ندارد شما ممكن است يك خانه داشته باشيد يك موكت توي آن باشد يك موكت كهنه ولي هزاران گرسنه آمده باشند توي آن غذا خورده باشند سير شده اند ممكن است برويم خانه تاجري كه توي خانه اش قالي ابريشم باشد اما سال تا سال يك گنجشك هم توي ميهمانخانه اش نيايد يكوقت انسان يك دختر دارد مثل زهرا (سلام الله عليها) يك سوم بشر نسل سيدند حالا يا پدرشان سيد است يا مادرشان كه آنهايي كه مادرشان سيد است باز هم سيدند يكوقت هم قرآن ميگويد "و بنين شهودا" يك كسي 10 تا پسر 120 كيلويي داشت هر وقت نگاهش مي كرد كيف ميكرد رژه مي رفتند راستش مي گفت پيعمبر يك دختر دارد خلاص است من را ببين پسرهايم... قرآن مي فرمايد عجب تو به پسرهايت مي نازي!


كار خدا را با خود قياس نكنيم



كارهاي خدا، يعني دست خدا بسته نيست "يد الله مبسوطة" در شب جمعه يك دعايي داريم مي گويد "يا باسط اليدين بالعطية" "يدين" يد يعني دست، دست خدا باز است تا حالا 50 تا كتاب مفيد نوشته ممكن است يك كسي هم باشد توي خود قم باشد يا خود نجف باشد و 80 سال هم عمر كند و يك مقاله هم ننويسد توي بازار يك مغازه داريم دَكه است سودش زياد است يك مغازه هست 4 دهنه ورشكست مي شود دست خدا... يعني خدا خواسته باشد بدهد نه كار به تار عنكبوت دارد نه كار به چُدن دارد نه كار به شن طبس دارد نه كار به فرماندهان نظامي و انتظامي دارد نه كار به چنار و منار و درخت سبز دارد نه كار به برگ زرد دارد اراده خدا كار به... گاهي يك لامپ كوچولو است برق به آن وصل مي شود نور دارد گاهي يك لوستر 30 تُني است برق به آن وصل نشده نور ندارد گاهي يك چراغ قوه نور دارد يك لوستر نور ندارد چرا؟ اين وصل به برق شده آن وصل به برق نشده وصل به برق شده ايم يا وصل نشده ايم. يك كسي وقت حج از كسي پرسيد چند سفر تا حالا آمده اي مكه چون خيل مي رفت مكه گفت از لامپ نپرسيد چند دفعه به سرپيچ زرده شده اي از لامپ بپرسيد روشن شده اي يا نه اگر لامپ سالم باشد دفعه اول به سرپيچ بزني روشن مي شود اگر لامپ سوخته باشد هزار بار هم به سرپيچ بزني... آدمهاي بدجنس دو هزار بار هم بروند مكه مثل لامپ سوخته اند هي به كعبه وصل مي كنيم روشن نمي شوند آدم بدجنسي كه مي رود مكه مثل لامپ سوخته اي است كه هي به سرپيچ مي زنيم روشن نمي شود شما نپرس كي... مكه كه گردو نيست بگويي 16 تا گردو يا 15 تا چند سفر رفته اي كربلا چند سفر رفته اي مكه اينها... ما عالمي داريم مثل حضرت امام "رحمة الله عليه" 200 تا كتاب بيشتر نداشت حاج احمد آقا خدار رحمتش كند مي گفت امام "رحمة الله عليه" كتابهايش از 200 تا بيشتر نشد 200 تا كتاب داشت هم رهبر شد هم مرجع شد محسن قرائتي 5، 6 هزار كتاب دارد از ترس پشه هم مي رم توي پشه بند او 200 تا كتاب داشت از آمريكا نترسيد من 5، 6 هزار كتاب دارم از ترس پشه مي روم توي پشه بند اينها كه دست خدا را بسته نگوئيد... يعني خدا را توي لوله كشي مخ تان جا ندهيد كه اينطور كه ما مي گوئيم اول همچين مي شود بعد همچين مي شود بعد همچ...


شيوه درست دعا و درخواست از خدا



شما خودت يك جوري فكر مي كني بعد هم به خدا مي گويي بيا ببين همينطوري كه من مي گويم گوش بده دست خدا باز است و لذا حديث داريم نگوئيد خدايا به من پول بده بروم مكه بگو "الّلهمّ ارزقني حجَّ..." خدايا مي خواهم بروم مكه وقتي مي گويي خدايا به من پول بده بروم مكه يعني چه؟ يعني خدايا اگر خواسته باشي من را ببري مكه يك راه بيشتر نداري آن هم اينست كه... نه اينقدر آدم داريم كه پول ندارد و مي رود مكه و اينقدر آدم داريم كه خيلي پول دارد حضرت عبدالعظيم (عليه السلام) هم نمي تواند برود بنابراين حديث داريم حديث داريم وقتي دعا مي كنيد بگوئيد خدايا به من عزت بده نگو اي خدا يك خانه اي داشته باشم دختر فاني را هم براي پسرم بگيرم فلان پسر هم بياييد دختر من را بگيرد اين همه دعا كردي ممكن است يك چيز ديگر از آب در بيايد چيز ديگر در مي آيد حديث داريم وقتي دعا مي كنيد سعادت بخواهيد بگوئيد خدايا عزت دنيا و آخرت بده سعادت دنيا و آخرت بده نگو خدايا من توي كنكور قبول شوم بعد ليسانسم را بگيرم بعد فوق ليسانسم را بگيرم بعد هم انشاء الله... نه يكوقت ميبيني تازه بعد از اينكه همه مدرك هايت را گرفتي تازه اول بدبختي ات است يكوقت هم مي بيني نه مدركي نداري همه كارهايت هم باز مي شود قرآن بخوانم برايتان از خودم حرف نزنم "ثمّ السّبيل يسَّره" آيه قرآن است يعني گاهي خدا تاب كارهايت را باز مي كند يك آيه ديگر بخوانم "سيسّره لليسري " يعني گاهي خدا تاب كارهايت را باز مي كند. يك آيه ديگر هم بخوانم كه خدا گاهي تابش مي دهد " فسنيسّره للعسري" يعني گاهي خدا به كارهايت تاب مي دهد خدا تاب بدهد يا تاب ندهد دست اوست حالا چه كنيم كه خدا به كارهايمان تاب ندهد تاب مردم را باز كن خدا تاب ات را باز مي كند "ارحم تُرحم"، " وليعضوا و ليصفحوا " ببخش "الا تحبون أن يغفر الله لكم " تو ببخش خدا هم تورا مي بخشد لازم نيست بروي جمكران دعاي كميل و اينها بخواني توي دل ات كينه كسي نباشد مردم هم دوستت دارند نمي شود شما كينه مردم را توي دلت داشته باشي بعد هم مردم دوستت داشته باشند... بابا غيبت ات كرده حلال تهمتت زده حلال حالا اينها خلاف كرده ببخشش تاب كار مردم را... دختر آمده از تو بگيرد داماد خانه دارد يا نه بابا مگر خودت خانه داشتي وقتي داماد شدي داماد ماشين دارد يا نه مگر خودت وقتي داماد شدي ماشين داشتي چطور خودت گدا بودي داماد شدي حالا به مردم... به پسر مردم گير مي دهي گير نده بعد هم ميبيني خدا گير را از كار شما حل كرد خود شما گير مي دهي.. يك جوان آمد گفت آقاي قرائتي توي تلويزيون بگو مردم دخترهايشان را اينقدر گران نگيرند مهرش را گفتم مثلاً چقدر مهر بگيرند گفت حالا 1 سكه 2 سكه 5 سكه چند تا سكه گفتم خواهر داري گفت بله گفتم من يك خواستگار براي خواهرت بفرستم حاضري به يك سكه دو سكه يا 5 سكه تو مي خواهي وقتي خواهر خودت را مي دهي 500 سكه 200 سكه مهر بگيري وقتي مي خواهي دختر مردم را بگيري... ديگر دلقك بازي مي كني قرآن مي گويد: ويل للمطففين" واي بر كم فروشها "الذين اذا اكتالوا علي الناس يستوفون" وقتي مي خواهند بگيرند خوب مي گيرند وقتي مي خواهند بدهند حواسشان پرت است كم مي دهند دادنشان كم مي دهند ولي پُر مي گيرند.


مثل خود بنده متأسفانه من هم همينطورم من وقتي نماز مي خوانم حواسم پرت است "مالك يوم الدين، اياك نعبد و اياك نستعين " حواسم پرت است چون دارم تحويل خدا مي دهم حواسم پرت است تا مي خواهم بگيرم وقت قنوت "يا حميد " من در نماز قنوت حواسم جمع است چرا؟ وقتي است مي خواهم بگيرم واي براي كم فروشها وقتي مي خواهند بدهند كم مي دهند وقتي مي خواهند بگيرند پُر مي گيرند عزاداري هم همينطور است خيلي ها مثلاً وقت نماز جماعت نمي آيند وقتي كه سفره پهن مي شود مي آيند حسيني ها روضه است آقا بالاي منبر است نماز جماعت است بيرون تاب مي خورد تا سفره پهن مي شود مي آيد وقتي مي خواهند بخورد مي آيد وقتي نماز جماعت است و مي خواهد حديث گوش بدهند خلوت است ما همه مان يك گيري داريم (يعني وقتي آدم مي نشيند و به كارهايش فوت مي كند مي بيند كارش گير دارد گاهي خوبي هاي ما گير دارد.


من نمي دانم اين خاطره را توي تلويزيون گفته ام يا توي يكي از سخنراني هايم چون من زياد سخنراني مي كنم گاهي مثلاً قاطي مي كنم كه اينرا مثلاً كجا گفته ام اگر بدانم كه توي تلويزيون گفته ام تكرار نمي كنم گاهي فكر مي كنم جاي ديگري گفته ام آنوقت مي گويم بعد مي گويند آقاي قرائتي چند هفته پيش هم اينرا گفته بودي البته اين را هم به شما بگويم تكرار اشكالي ندارد اصلاً ما با تكرار زنده ايم شما اگر يكبار خون توي قلب ات بگيرد مي ميري اصلاً زنده بودن ما به اينست كه هي خون... اگر يكبار نفس بيايد توي ريه كه ميريم با تكرار نفس زنده هستيم يكبار خورشيد بتابد كه خرما نمي پزد با تكرار تابش خرما و ميوه ها مي پزد با تكرار گردش خون با تكرار تنفس يعني خيلي چيزها با تكرار انسان چيز مي شود... حالا اگر گفته ام كه گفته ام اگر هم نگفته ام كه نگفته ام مي خواستيم برويم نماز جماعت از خانه آمديم بيرون ديديم اذان تمام شده گفتيم اِه! دير شده گفتيم حالا به نماز دوم مي رسيم رفتيم مسجد ديديم عجب آقا دير رسيده به نماز اول هم رسيديم گفتيم خوب شد به نماز اول هم رسيديم الّله اكبر وقتي اقتدا كردم به پيش خودم گفتم تو چرا كيف كردي كه به نماز اول رسيدي يعني اين خودخواهي است كه خواستي آقا دير بيايد يك، عمر مردم تلف بشود و نماز از اول وقت عقب بيفتد سه چه خبر؟ تو به نماز اول برسي اين خودخواهي است خيلي از خودم خجالت كشيدم يعني از عبادت خودم خجالت كشيدم آخر بعضي ها از گناهان خودشان خجالت مي كشند من از عبادت خودم خجالت كشيدم گاهي خوبي هاي ما خيط است ما كه ديگر خيطنَّ با نون تاكيد ثقيله.


اختلاط خوبي ها با بدي ها



دعاي عرفه هست - الحمدلّله يكي از بركات جمهوري اسلامي اينست كه دعاي عرفه راه افتاده توي ايران خيلي دعات عجيبي است امام حسين (عليه السلام) مي فرمايد "الهي من كان محاسنهُ مَساوي " من خوبي هايم بدي است "محاسنه مساوي" من خوبي هايم بدي است بديهايم كه ديگر هيچي مي رود نماز جمعه سجاده مي برد بعد از نماز جمعه سجاده را تكان مي دهد به هواي خودش مي رود نماز جمعه ولي فكر نمي كند اين سجاده اي كه تكان مي دهد خاكش مي رود توي حلق ديگري حديث داريم وقتي مي رويد سجده فوت نكنيد به جاي سجده براي اينكه فوتي كه مي كني خاكش مي رود توي حلق بغل دستي ات حديث داريم پياز خوردي نماز جمعه نرو براي اينكه بوي پياز اين بغل دستي ات را ممكن است اذيت كند ما گاهي وقتها دوبله پارك مي كنيم كه برويم سينه بزنيم برويم مسجد برويم روضه بخوانيم بابا راهبندان است خوب من به روضه ام برسم براي اينكه عزاداري كنيم خيابانها را بند مي آوريم هي ماشين ها گير كرده اند ما هم هي عزاداري مي كنيم آن صاحب ماشين هم كه نمي تواند حرف بزند خوب توي رود... با امام حسين (عليه السلام) رفيق است آن كسي هم كه گير كرده با امام حسين (عليه السلام) رفيق است از دست تو ناراحت است ما براي اينكه هيئت مان از توي خيابان برود يا از كنار خيابان برود راهبندان مي كنيم به خيال خودمان هم عبادت مي كنيم حالا يك دعا مي كنم خدايا عبادتهاي ما را ببخش و يامرز چون مي ترسم فوتش كنم بدتر شود افطاري مي دهيم به خانواده مان زور مي گوئيم يا الّله! تو مي خواهي افطاري بدهي او كه كنيز تو كه نيست كلفت تو كه نيست تو مي خواهي پُز بدهي او مثلاً بايد عذاب بكشد بسياري از اين چيزها هست...


قدرت علمي امام جواد در پاسخگويي به سؤالات



شخصي را بنام يحيي بن اكثم تحريك كردند گفتند يك سوالات پيچيده بكن تا ازاين كودك بپرسيم بالاخره امام جواد (عليه السلام) توي اين همه سوال يكي اش را عاجر خواهد شد امام همه را جواب داد جوابهاي امام هم همه از قران بود يك نكته به شما بگويم امام رضا (عليه السلام) فرمود هر وقت من لبام را تكان مي دهم يك چيزي را مي گويم بپرسيد اين حديثي كه مي گويي از كدام آيه درآوردي تمام حديث هاي ما ريشه اش قرآن است و امام جواد (عليه السلام) وقتي سوال مي كرد از قرآن جواب مي داد يك دزدي را دزدي كرده بود قرآن مي گويد "السارق و السارقه" كسي كه دزدي كرد "فاقطعوا" قطع كنيد "ايديهم " دستش را قرآن مي گويد دست دزد را قطع كنيد البته هر دزدي دستش را قطع نمي كنند دزدي را دستش را قطع مي كنند كه اينقدر شرط داشته باشد نگاه كنيد به دست من... چقدر؟ 26 تا مي دانيد چرا زود نگفتم 26 تا؟ اگر يك گوينده زود بگويد 26 تا طرف يادش مي رود اما اگر طرف زجر كشيد تاياد گرفت ديگر يادش نمي رود اين از نظر فن معلمي اگر يك معلم... اگر طرف يك چيزي را با سختي... يعني اگر شما با زجر چيزي را ياد گرفتي... وگرنه زود مي توانستم بگويم 26 تا مخصوصاً لِفْتِشْ دادم.


از امام رضا (عليه السلام) چيزي را سوال كردند امام رضا (عليه السلام) "فاطرق رأسه" مدتي سرش را پائين انداخت بعد سرش را بلند كرد و جواب داد گفتن اي امام رضا (عليه السلام) بلد نبودي گفت بلد بودم مي خواستم لفتش بدهم كه تو تشنه شوي مي خواستم احترام كلام را بگيرم گاهي وقتها يك چيزي را بايد احترام گرفت رفته بوديم سوريه متولي حضرت رقيه يك پاكت به ما داد من ديدم يك پارچه سبز توي آنست تبركي پاكت را برداشتم و باز كردم و پارچه سبزش را برداشتم گفتم اين پاكت 5 تومان قيمتش است دستت باشد گفت اين پاكت را به من پس نده شعور هم خوب چيزي است آخر تبركي بايد يك ادب و آدابي هم داشته باشد حالا پارچه اش را بر مي داري پاكتش را پس مي دهي كه چي؟ ديدم راست مي گويد پارچه تبركي بايد يك ادب و آدابي هم داشته باشد به ما گفته اند وقتي مي خواهي نماز بخواني يك خورده حريم نگه دار براي نماز اول يك خورده اذان بگو اقامه بگو بعد از نماز هم يك خورده بنشين همينطور مثلاً مي گويد نخود خريدي؟! برو در را باز كن ببين كيه! الّله اكبر بسم الّله الرّحمن... بعد هم مي گويد والسلام عليكم و رحمُة الّله و بركاته سفره با بياور ببينيم اينكه نماز نشد كه به همين خاطر اين نمازها پرواز هم نمي كند. ببينيد هواپيما كه مي خواهد پرواز كند يك خورده توي باند مي رود يك خورده كه رفت بعد اوج مي گيرد وقتي هم كه هواپيما نشست تا نشست موتورش را خاموش نمي كند وقتي كه نشست بايد يك مقداري موتور كار بكند شما قبل از پرواز يك مقدار اذان اقامه، توي باند برو بعد بگو الّله اكبر پرواز كن وقتي هم پروازت نشست يك مقداري دعا بخوان موتورت روشن باشد خلبانها هم قبل از پرواز يك خورده توي باند مي روند و هم يك خورده بعد از اينكه هواپيما نشست موتورش روشن است اين نمازهاي ما كه پرواز نمي كند همين است ديگر مي خواهيم يكمرتبه بگوئيم الّله اكبر بعد هم والسلام عليكم آنوقت سر نماز هم دنبال همان حرف هايي هستم كه قبل از نماز فكرش را مي كرديم.


دزد را دستش را قطع كن يكي گفت از اينجا قطع كن از مچ يكي گفت از آرنج گفتند از امام جواد (عليه السلام) بپرسيم امام جواد (عليه السلام) فرمود نه، نه از مچ نه از آرنج اين چهار تا انگشتش را گفتند آقا شما مي گوئيد هر چه من مي گويم از قرآن مي گويم همين حرفي كه مي زني 4 انگشت از كجاي قرآن، گفت قرآن مي گويد "وأن المساجد للّه" مساجد جمع مسجد، مسجد يعني جاي سجده جاي سجده "أن المساجد لّله" جاي سجده مال خداست و اين دزد حالا گر چه دزدي كرده ولي مي خواهد نماز بخواند نماز كه مي خواند ما در نماز 7 جاي بدنمان بايد روي زمين باشد يكي هم كف اين دوتا دست است اگر شما از اينجا قطع كنيد كف ِ دستي براي سجده نداريم و قرآن مي فرمايد سجده گاه مخصوص خداست پس كف دستش را براي خدا بگذاريد "وأن المساجد لّله ". يك كسي از امام جواد (عليه السلام) سوال كرد كه يك نفر در مكه... مكه كه مي خواهند بروند فرسخ ها به مكه بايد آنچه لباس دارند بكنند يك لنگ سفيد يك حوله هم روي دوش لباس احرام مي گويند اينكه مي گويند احرام يعني تا اينكه اين لباس را پوشيدي احرام از حرام است يعني يك سري چيزها بر شما حرام مي شود مثل اينكه در نماز مي گويند تكبيرةالاحرام نمي گويند تكبير، تكبير كه مي گوئيم يعني الّله اكبر اما وقتي مي گويند تكبيرةالاحرام يعني با الّله اكبر ديگر حرام مي شود ديگر وقتي مي گويي الّله اكبر حرام مي شود ديگر نمي تواني حرف بيخودي بزني، بخوري، بخندي، رويت را اينطرف و آنطرف كني اينكه مي گويند تكبيرةالاحرام يعني با اين تكبير يكسري كارها بر تو حرام مي شود آن هم مي گويند لباس احرام يعني اين لباس را كه پوشيدي يكسري كارها بر تو حرام مي شود گفت آقا يكي از چيزهايي كه حرام است شكار است گفت آقا ما در حال احرام شكار كرده ايم حكمش چيه؟ امام پرسيد كه شكار در حال عرض كنم كه... اين شكار آگاه بوده اي به قانونش يا آگاه نبوده اي قانون را بداني يك حكم دارد نداني يك حكم دارد همان دزدي كه مي گويند 4 تا انگشتش را قطع كن اگر دزد بگويد من مسئله اش را بلد نبودم اگر مي دانستم كه دست دزد را قطع مي كنند دزدي نمي كردم دزد را دستش را قطع نمي كنند.


دزدي را دستش را قطع مي كنند كه قانون را بداند قانون را مي داند يا نمي داند اين يك دفعه اولش بود و يا دفعه چندمش باز فرق مي كند شكار پرنده بوده يا چرنده باز فرق مي كند امام جواد (عليه السلام) كوچولو بود فرمود شكار كوچك بوده يا بزرگ شكار كننده برده بوده يا آزاد شكار كننده طفل بوده يا بزرگ شكار در شب بوده يا در روز شكار در اعمال حج بوده يا در اعمال عمره اصلاً طرف گيج شد گفت بابا ما يك چيزي پرسيديم اينقدر نخ نخ اش كردي گفت بله هر كدامش يك حكمي دارد.


ناتواني دانشمندان در برابر امام جواد (ع)



يكبار امام جواد (عليه السلام) را خواستند امتحانش كنند يك سوال فني كردند جواب داد گفت خوب، طرف از علماي درجه يك زمان بود، گفت حالا من يك سوال مي كنم مي شود يك خانمي صبح ساعت 8 حرام باشد ساعت 10 حلال باشد ساعت 12 حرام باشد 2 بعدازظهر حلال باشد غروب حلال باشد آخر شب حرام باشد اصلاً گيج شد بعد امام فرمود بله يك همچين فردي هم داريم البته اينها مسائل روز نيست فقط امام اينها را داشتند براي اينكه طرف را حالش را بگيرند يك كسي اگر خيلي... گاهي وقت افرادي هستند... ما گاهي وقتها بايد... توي خيابانها يك چيز هست كه مي گذارند براي اينكه ماشين ها تند نروند آره دست اندازي درست مي كنند كه... گاهي وقتها بايد براي اينكه طرف خيلي تند مي رود 2 تا 3 تا دست انداز جلويش كه بگوئيم نه خيلي هم اينطورها نيست.كسي آمد پهلوي من چند شب پيش به من گفت كه من بهترين كتابها را نوشته ام راجع به فلان مسأله بعد كتابهايش را به ما داد خوب آدم ملّا و محقق آدم... از روايات چيزهاي خوبي درآورده بود از تاريخ از قرآن هم بود ولي خوب حالا... ما دو سه تا چيز برايش گفتيم گفت ِاه ِاه!!! من اينها را نمي دانستم گفتم بله اگر كسي وصل به قرآن بشود هيچ حرفي ديگر برايش هيچ مزه نمي كند امام رضا (عليه السلام) فرمود به 2 نفر (شَرِقا أو غَرِبا) به شرق برويد يا به غرب برويد حرف نويي نداريد جز اينكه نزد ما است يك سوال كرد كه آقا شكار چطور است شب است يا روز قانون را مي داند يا نمي داند بچه بوده يا بزرگ پرنده بوده يا چرنده در حج بوده يا در عمره برده بوده يا آزاد دفعه اولش بوده يا چندم نخ نخ شد خيلي چيز شد قرآن هم همينطور است.


علامه طباطبايي در آيه 100 سوره بقره مي فرمايد اين آيه يك ميليون و 200 هزار رقم معنا دارد اينكه مي گويند اسلام بي روحانيت نمي شود البته من نمي خواهم بگويم هر روحاني خوب است ولي روحاني خوب، بدون روحاني خوب نمي شود آدم قرآن را بفهمد روحاني ملّا 7 جمع مي شوند دور هم تفسير درست مي كنند من حالا اسمش را ببرم چون حالا زنده است نمي خواهم اسمش را ببرم يك كسي حالا... استاد دانشگاه هم هست خيلي هم مهم است كتابهاي زيادي هم نوشته راجع به اقتصاد يك بحثي كرده كه تاريخ اسكناس قبل از اسلام بوده از زمان... از زمان كه بشر بوده اسكناس بوده مي گويند به چه دليل مي گويد چون قرآن مي گويد آدم و حوا توي بهشت كه گندم خوردند لباسهايشان ريخت اينها از ورق جنت "ورق الجنة" يعني از برگ باغ خودشان را پوشاندند يك برگي برداشتند و خودشان را پوشاندند. اصحاب كهف هم كه از خواب بيدار شدند گرسنه شان بود گفتند "فابعثوا احدكم بورقكم هذه" اين ورق را ببريد غذا بگيريد و بياوريد اصحاب كهف گفتند اين ورق را ببر غذا بياور معلوم مي شود اسكناس بوده از خواب كه بيدار شدند گفتند اين ورق را بگير و ببر و غذا بياور "ورقكم هذه" پس معلوم مي شود اين اسكناس تاريخ اش از زمان آدم و حوا بوده اين آقاي بزرگوار قاطي كرده "وَرَقْ" يك معنا دارد "وَرِقْ" يك معنا دارد وَرِق يعني اسكناس وَرَق يعني برگ اين معناي اسكناس هست اما نمي شود گفت حالا وَرِق كه معناي اسكناس است پس وَرِقْ هم معنايش...


يعني گاهي وقتها يك حركت پس و پيش كلي معنا را مثل دو شاخه برق و تلفن شكلش يكي است ولي دو شاخ تلفن را بزنيم توي برق و به عكس قاطي مي شود) قرآن بدون اهل بيت نمي شود اصلاً حديث داريم خداوند بعضي آيات را كلّي گفت تا مردم دستشان را توي دست پيغمبر و اهل بيت بگذارند قرآن فقط گفته طواف كنيد اما چند تا؟ فقط بايد اهل بيت بگويد گفت "اقيموا الصلواة" نماز بخوانيد دو ركعت يا سه ركعت، ركعتهاي نماز توي قرآن نيست بايد پيغمبر بگويد قرآن قانون اساسي است كليات را گفته ما نياز داريم به اينكه دستمان را بگذاريم توي دست رهبر معصوم.


خدايا تو را به حق آبروي امام جواد (عليه السلام) قسم ات مي دهيم مشكلات عراق مشكلات افغانستان مشكلات همه مسلمانها را حل بفرما


تو را به عزيز! كه شب شهادتش است امام جواد (عليه السلام) قسم ات مي دهيم مشكلات نظام جمهوري اسلامي مشكلات امت اسلامي را حل بفرما


معرفت، مؤدت، اطاعت اين سه تا درباره امامت ما سه تا چيز مي خواهيم معرفت، مودت، اطاعت خدا روز به روز بر معرفت ما، مودت ما و اطاعت ما نسبت به خودت و اوليائت بيفزا


"والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته"



***