بازگشت

نور نهم




ز روحم مي چكد امشب، جنون شعر و شور تو

الهي مي شدم چون غم، شبي سنگ صبور تو



دلم را پهن مي كردم، به روي عرش چشمانت

خدا را خواب مي ديدم، درخشان زير نور تو



جنون را سجده مي بردم، به محراب قيام تو

گل تكبير مي چيدم، ز فرياد جسور تو



امام آفتابي تو، ظهور نور نابي تو

تو سرفصل خدا هستي، و من غرق سرور تو



بلوغ غيرت آدم ! فروغ عصمت مريم !

رموز عشق مي تابد، ز چشمان صبور تو





[ صفحه 463]





تو مهر عرش اشراقي، تويي نور نهم، مولا

و من آيينه اي شرقي، كه محتاجم به نور تو



جواد هفت افلاكي، كرامت سيرتي، پاكي

بهاران، آيه ي سبزت، و گل، خط عبور تو



كرامات تو مي بارد، به سمت روشن روحم

زبور نور مي خوانم، به هنگام ظهور تو



بتاب اي حجت روشن، طلوع شرقي زيبا

كه تا آيينه بردارم، من از صبح حضور تو



رضا اسماعيلي

بر آستان جانان / 120