بازگشت

ابوالحسن علي بن مهزيار اهوازي دورقي الأصل


كه جلالت شأن و عظمت قدرش زياده از آن است كه ذكر شود، و از توقيعات شريفه ي حضرت جواد عليه السلام به او معلوم مي شود چه اندازه اين معظم جليل الشأن بوده در يكي از اين توقيعات است كه مرا مسرور كردي بدانچه ذكر كردي و هميشه مرا مسرور مي داري، خداوند مسرور سازد تو را به بهشت و راضي شود از تو به رضاي من، و در توقيع ديگر است:

و اسئل الله تعالي ان يحفظك من بين يديك و من خلفك و في كل حالاتك فابشر فاني ارجو ان يدفع الله عنك و الله اسئل ان يجعل لك الخير الخ.

و في توقيع اخر:

و اما ما سئلت من الدعاء فانك بعد لست تدري كيف جعلك الله عندي و ربما سميتك باسمك في نسبك مع كثرة عنايتي بك و محبتي لك و معرفتي بما انت عليه فادام الله لك الفضل.

و في توقيع اخر:

يا علي قد بلوتك و خبرتك في النصيحة و الطاعة و الخدمة و التوقير و القيام بما يجب



[ صفحه 632]



عليك فلو قلت اني لم ار مثلك لرجوت ان اكون صادقا.

اقول فتامل في تلك التوقيعات الشريفة فان فيها غني التعرض لمدحه فان مدح الامام امام كل مدح و من تصدي للقول بعده فقد تعرض للقدح.

و بالجمله در خبر است كه علي بن مهزيار پدرش نصراني بوده و اسلام آورده و گفته شده كه خود آن جناب نيز چنين بوده و خداوند او را هدايت فرموده و تفقه نمود. و روايت كرده از حضرت رضا و جواد عليهماالسلام و از خواص حضرت جواد (ع) گرديد تا آنكه از جانب آن حضرت وكالت پيدا كرد چنانچه از جانب حضرت هادي عليه السلام نيز در بعضي از نواحي وكالت داشته و توقيعات كه براي شيعه بيرون آمده در باب او به جز خير و خوبي چيز ديگر نبوده و سي و سه كتاب تصنيف فرموده. و عادت آن جناب بوده كه چون آفتاب طلوع مي كرد و سر به سجده مي گذاشت سر بلند نمي كرد تا از براي هزار نفر از برادران مؤمن خود دعا كند به آنچه كه براي خود دعا مي كردي و در جبهه اش از كثرت سجده پينه بسته بود مثل زانوي شتر و اين علي همان است كه در سنه ي دويست و بيست و شش در منزل قرعاء [1] آخر شب از رختخواب خود برخاست و بيرون رفت وضو بگيرد مسواكي در دست داشت و مسواك مي كرد كه ناگاه ديد در سر مسواك مانند آتش چيزي زبانه مي كشد و مثل خورشيد شعاع دارد دست بر آن گذاشت و ديد حرارت ندارد آيه ي شريفه ي الذي جعل لكم من الشجر الاخضر نارا تلاوت كرد و در فكر فرورفت و چون به جاي خود برگشت رفقاي او محتاج به آتش بودند چون آن نور را ديدند خيال كردند كه علي آتش براي ايشان آورده چون نزديك او شدند ديدند كه آتش آن حرارت ندارد و روشنائي آن گاهي خاموش مي گشت و گاهي شعله مي كشد تا سه دفعه كه در آن مرتبه بالكلية خاموش شد چون در سر مسواك نگاه كردند ديدند ابدا اثري از آتش و سوختگي يا سياهي در آن نيست چون خدمت علي هادي عليه السلام رسيد و حكايت بگفت حضرت در آن مسواك تأمل نمود و



[ صفحه 633]



فرمود كه آن نور بوده و اين به واسطه ي ميل تو به ما اهلبيت و اطاعت تو از براي من و پدران من بوده، و ابراهيم برادر علي نيز از اجلاء است و روايت شده كه او از سفراء امام زمان عليه السلام بوده و محمد پسر علي بن مهزيار نيز ثقه و از اصحاب حضرت هادي عليه السلام است.


پاورقي

[1] قرعاء: محلي است در راه مكه ميان قادسيه و عقبه. بدانكه قبر علي بن مهزيار رضي الله عنه در اهواز است و بقعه دارد و زيارتگاه است.