بازگشت

تاريخ ولادت با سعادت آن بزرگوار


بدانكه اصح و اشهر آن است كه آن حضرت در شب جمعه نوزدهم ماه مبارك رمضان سنه صد و نود و پنج در مدينه طيبه متولد شد چنانچه در روضة الواعظين و مناقب ابن شهر آشوب و مطالب السؤل و اثبات الوصيه است در كافي و ارشاد و اعلام الوري و دروس است كه در ماه رمضان سنة مرقومه متولد شد.

و اما تعيين روز از هفته و از ماه را نفرموده اند پس معلوم شد كه در سال ولادت اختلافي نيست و در ماه ولادت هم اختلافش نادر است.

چون در مصباح شيخ طوسي از ابن عياش نقل كرده «و خرج الي اهلي علي يد الشيخ الكبير ابي القاسم رضي الله عنه في مقامه عندهم هذا الدعاء في رجب، اللهم اني اسئلك بالمولودين في رجب محمد بن علي الثاني و ابنه علي بن محمد المنتجب الي آخره» و مي فرمايد، و ذكر انه كان يوم العاشر مولد ابي جعفر الثاني.

كفعمي در حاشيه بلدالامين بعد از ذكر كلام شيخ طوسي مي فرمايد، بعضي از اصحاب در اين مقام سؤال و جوابي دارند و آن اين است كه اگر بگوئيم حضرت جواد و حضرت هادي (ع) در ماه رجب متولد نشدند پس چگونه حضرت حجة (ع) مي فرمايد «اللهم اني اسئلك بالمولودين في رجب الخ»

در جواب مي گوئيم مراد توسل به اين دو مولود است در ماه رجب نه آنكه اين دو بزرگوار متولد در رجب شدند بعد خود كفعمي مي فرمايد اين جواب صحيح نيست.

اولا به جهت آنكه اين توجيه منافي است با روايت ابن عياش كه شيخ در مصباح از او نقل كرده

ثانيا به جهت آنكه تخصيص داشتن توسل به اين دو بزرگوار در ماه رجب اگر به خصوصيت ولادتشان نباشد ترجيح بلامرجح است.



[ صفحه 742]



ثالثا اگر امر چنان باشد كه اين مجيب گفته بايد بفرمايد «اللهم اني اسئلك بالامامين نه «بالمولودين» انتهي ما عن الكفعمي.

در اثبات الوصية مسعودي روايت فرموده از كلثم بن عمران كه به حضرت رضا (ع) عرض كرد، شما طفل كوچك را دوست مي داري از خداوند بخواه كه به شما پسري مرحمت كند؟ فرمود: خداوند به من پسري مرحمت مي كند كه او وارث من است.

پس چون متولد شد حضرت جواد (ع) كان (ع) طول ليلته يناغيه في مهده، يعني: حضرت رضا ع در تمام شب ذكر خواب به جهت آقازاده مي فرمود.

و روايت كرده از زكريا بن آدم گفت خدمت حضرت رضا (ع) بودم كه حضرت جواد الائمه وارد شد در سن چهارسالگي. پس دستش را زد به زمين و سرش را به آسمان بلند كرد و فكر زيادي كرد.

حضرت رضا مي فرمود، جانم قربانت شود، چرا اينقدر فكر مي كني؟ عرض كردم ياد كردم از آن ظلمهائي كه به مادرم فاطمه ي زهراء كردند، اما والله لاخرجنهما ثم لاحرقنهما ثم لازرينهما ثم لانسفنهما في اليم نسفا.

يعني، آن دو نفس را از قبر بيرون مي آورم و بدنشان را مي سوزانم و خاكستر مي كنم و خاكسترشان را به دريا مي ريزم،

پس حضرت رضا (ع) آقازاده را نزديك طلبيد و پيشانيش را بوسيد و فرمود، بابي انت و امي تو سزاوار امامت هستي.