بازگشت

رباعي




نواي آب آب از ناي مردي خسته مي آيد

صداي العطش از حجره ي در بسته مي آيد



بگو با ام فضل بي حيا يك لحظه ساكت شو

كه زهرا از جنان با پهلوي بشكسته مي آيد



مظلوم تر از جواد بغداد نداشت

آن مظهر داد تاب بيداد نداشت



مي خواست كه فرياد كند تشنه لبم

از سوز جگر طاقت فرياد نداشت



علي انساني