بازگشت

حافظ حسين كربلائي تبريزي


(994 ه)

درباره ي امام جواد عليه السلام مي نويسد:

«حضرت امام أنام، و همام أيام، و حبر مقدام، امام الامة، و وارث علوم الائمة، مقتدي أهل السداد، محمد بن علي بن موسي التقي الجواد، عليهم صلوات رب العباد».



مقتداي أفاضل أعيان

پادشاه ممالك عرفان





[ صفحه 444]



كه مرتبه ي امامت و وصايت از آن حضرت به او رسيده، حالا شروع در ذكر آن حضرت مي شود بدان كه حضرت امام محمد تقي عليه السلام امام نهم است از ائمه ي اثني عشر و كنيت وي ابوجعفر بوده، او را ابوجعفر ثاني گويند... فضائل و كرامات وي زياده از حد حصر است».

از جمله مشهور است كه در وقت وفات پدرش حضرت رضا عليه السلام در طوس، وي در مدينه بود به طي أرض در طوس حاضر گشت و غسل وي داد و كفن در وي پوشانيد و نماز بر او گزارد و غايب شد...

«ريان بن شبيب» روايت كرد كه «مأمون» خواست دختر خويش «ام الفضل» را به نكاح حضرت امام محمدجواد عليه السلام درآورد، و اين بر عباسيان شاق مي نمود. «مأمون» گفت: من او را از آن جهت اختيار كرده ام كه افضل اهل زمان است با وجود صغر سن. گفتند: كودك است و چندان معرفت ندارد. صبر كن كه علم بياموزد. گفت: من ايشان را از شما بهتر دانم ايشان اهل بيتي هستند كه علم ايشان از خداي تعالي بود، ايشان در علم به كسي محتاج نباشند و اگر خواهيد او را در فنون علوم امتحان كنيد تا شما را معلوم شود صدق دعوي من. گفتند: بگذار تا يكي را نصب كنيم تا از وي مسأله پرسد. گفت: اين چنين باشد. به نزديك «يحيي بن أكثم» شدند. الخ.

«حافظ كربلائي» پس از نقل جريان «يحيي بن اكثم» و عاجز و ناتوان شدن او در مقابل امام جواد عليه السلام و تبديل شدن جلسه مباحثه، به مجلس عقد، مي افزايد: اگر در ذكر فضائل و كمالات حضرت امام محمدتقي مشغول گرديم كتابها بايد ساخت، از آن باز آمديم. اگر دولتمندي را سعادت مساعدت نمايد و به زيارت آن حضرت مشرف شود زيارت به نوعي كند كه مذكور شد و اين زيارت نامه را بخواند كه در كتاب زيارت مخصوص آن حضرت آورده اند بعد از زيارت جدش موسي كاظم عليه السلام [1] .


پاورقي

[1] روضات الجنان، ج 2، ص 382 - 279.