بازگشت

نوجواني در قله رفيع دانش


امام نهم (عليه السلام) در مقام رهبري امت اسلام، به عنوان الگوي دانشمندان جوان چنان در عرصه ي علم و دانش درخشيد كه دوست و دشمن را به تعجب و شگفتي واداشت. گفتگوها، مناظرات، پاسخ به شبهات عصر، گفتارهاي حكيمانه و خطابه هاي آن گرامي، گواه روشني بر اين مدعاست.

علي بن ابراهيم از پدرش نقل كرده است كه: بعد از شهادت امام هشتم (عليه السلام) ما به زيارت خانه ي خدا مشرف شديم و آنگاه به محضر امام جواد (عليه السلام) رفتيم. بسياري از شيعيان نيز در آنجا گرد آمده بودند تا امام جواد (عليه السلام) را زيارت كنند. عبد الله بن موسي عموي حضرت جواد (عليه السلام) كه پيرمرد بزرگواري بود و در پيشاني اش آثار عبادت ديده مي شد، به آنجا آمد و به امام (عليه السلام) احترام فراواني كرده و وسط پيشاني حضرت را بوسيد.

امام نهم بر جايگاه خويش قرار گرفت. همه مردم به علت خردسال بودن حضرت با تعجب به همديگر نگاه مي كردند كه آيا اين نوجوان مي تواند از عهده ي مشكلات ديني و اجتماعي مردم در جايگاه رهبري و امامت آنان برآيد؟! مردي از ميان جمع بلند شده از عبدالله بن موسي، عموي امام جواد (عليه السلام) پرسيد: حكم مردي كه با چهارپايي آميزش نموده است چيست؟ و او پاسخ داد: بعد از قطع دست راستش به او حد مي زنند.

امام جواد (عليه السلام) با شنيدن اين پاسخ ناراحت شد و به عبدالله بن موسي فرمود: عموجان از خدا بترس! از خدا بترس! خيلي كار سخت و بزرگي است كه در روز قيامت در برابر خداوند متعال قرار بگيري و پروردگار متعال بفرمايد: چرا بدون اطلاع و آگاهي به مردم فتوا دادي؟ عمويش گفت: سرورم! آيا پدرت - كه درود خدا بر او باد - اين گونه پاسخ نداده است؟!

امام جواد (عليه السلام) فرمود: از پدرم پرسيدند: مردي قبر زني را نبش كرده و با او درآميخته است، حكم اين مرد فاجر چيست؟ و پدرم در پاسخ فرمود: به خاطر نبش قبر دست راست او را قطع مي كنند و حد زنا بر او جاري مي گردد، چرا كه حرمت مرده ي مسلمان همانند زنده ي اوست.

عبدالله بن موسي گفت: راست گفتي سرورم! من استغفار مي كنم.

مردم حاضر، از اين گفت و شنود علمي شگفت زده شدند و گفتند: اي آقاي ما! آيا اجازه مي فرمايي مسائل و مشكلات خودمان را از محضرتان بپرسيم؟

امام جواد (عليه السلام) فرمود: بلي. آنان سي هزار مسئله پرسيدند و امام جواد (عليه السلام) بدون درنگ و با اطمينان كامل همه را پاسخ گفت. اين گفتگوي علمي در نه سالگي حضرت رخ داد. [1] .

امام جواد (عليه السلام) در سنين نوجواني عالم ترين و آگاه ترين دانشمند عصر خود بود و مردم از دور و نزديك به حضورش شتافته و پاسخ مشكلات علمي خود را از او دريافت مي كردند.

اينك نظر برخي از دانشمندان مخالف و موافق را در اين زمينه با هم مي خوانيم:

ابن حجر هيثمي در كتاب الصوائق المحرقه مي گويد: مأمون او را به دامادي انتخاب كرد، زيرا با وجود كمي سن، از نظر علم و آگاهي و حلم بر همه دانشمندان برتري داشت.

شبلنجي در نورالابصار آورده است: مأمون پيوسته شيفته ي او بود، زيرا با وجود سن اندك، فضل و علم و كمال خود را نشان داده و برهان عظمت خود را آشكار ساخت.

جاحظ معتزلي كه از مخالفان خاندان علي (عليه السلام) بود، به اين حقيقت اعتراف كرده است كه: امام جواد (عليه السلام) در شمار ده تن از «طالبيان» است كه هر يك از آنان عالم، زاهد، عبادت پيشه، شجاع، بخشنده، پاك و پاك نهادند و هيچ يك از خاندانهاي عرب داراي نسب شريفي همانند امامان شيعه نيست. [2] .

فتال نيشابوري نيز مي گويد: مأمون شيفته ي او شد، چون مشاهده كرد كه آن حضرت با سن كم خود، از نظر علم و حكمت و ادب و كمال عقلي، به چنان رتبه ي والايي رسيده كه هيچ يك از بزرگان علمي آن روزگار بدان پايه نرسيده اند. [3] .

امام محمد تقي (عليه السلام) خود نيز گاهي به علم و دانشي كه خداوند ارزاني اش داشته بود، اشاره كرده و مي فرمود:

«منم محمد فرزند رضا! منم جواد! منم دانا به نسبهاي مردم در صلبها، من داناترين كس هستم كه رازهاي ظاهري و باطني شما را مي دانم و از آنچه كه به سويش روانه هستيد آگاهم! اين علمي است كه خداوند متعال قبل از آفرينش تمامي مخلوقات جهان به ما خانواده عنايت كرده است. اين دانش سرشار تا پايان جهان و بعد از فاني شدن آسمان ها و زمين ها نيز باقي خواهد ماند.

اگر غلبه اهل باطل و حكومت ناحق گمراهان و هجوم اهل شك و ترديد نبود، هر آينه سخني مي گفتم كه همه اهل جهان از گذشتگان و آيندگان ناباورانه انگشت حيرت به دهان مي گرفتند.»

سپس دست مبارك خود را بر دهان گذاشته و فرمود: «يا محمد اصمت كما صمت آباؤك من قبل؛ اي محمد خاموش باش! همچنانكه پدرانت قبل از تو سكوت را برگزيده اند.» [4] .

امام نهم در سن كودكي به امامت رسيد و دانش سرشار آن گرامي دوست و دشمن را به حيرت و شگفتي واداشت. بر جوانان مسلمان و مشتاق اهل بيت (عليه السلام) شايسته است كه از فرصت جواني بهره گرفته و در جستجوي دانش با تمام وجود تلاش كنند و رهنمودهاي آن امام عزيز در زمينه ي علم و دانش را چراغ راه خويش قرار دهند. در اينجا به برخي از رهنمودهاي آن حضرت در اين زمينه مي پردازيم:


پاورقي

[1] بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسي، مؤسسه الوفاء، بيروت، 1404 ق، ج 50، ص 85.

[2] سيره پيشوايان، مهدي پيشوائي، مؤسسه امام صادق (عليه السلام)، قم، 1381 ش، ص 555.

[3] روضة الواعظين، محمد فتال نيشابوري، نشر رضي، قم، ج 1، ص 237.

[4] بحارالانوار، ج 50، ص 108.