بازگشت

در مناظره علمي و مباحثه امام جواد با يحيي بن اكثم قاضي القضاة بغداد


بني عباس بعد از اين اعتراض درصدد برآمدند كسي را كه در مسائل فقهي و امور شرعي در بغداد اعلم واقفه از همه علما و فقها مي دانستند براي مناظره و بحث با امام جواد انتخاب كنند و راي همگي بر آن متفق شد كه يحيي بن اكثم [1] قاضي القضاة بغداد را ديده و او را با دادن پول زياد حاضر كنند كه مسائل عديده را تهيه نموده و براي مناظره ي بحث و پرسش در مجلس مامون حاضر شود قاضي تقاضاي ايشان را پذيرفته و خود را براي انجام اين كار مهيا نمود قاضي درخواست ايشان را پذيرفته و مامون وقتي را بخصوص از براي مناظره تعيين نمود و در آن موعد معين همگي حضور يافتند



[ صفحه 61]



مأمون دستور داد كه مسندي خاصه از براي ابي جعفر عليهماالسلام گسترده و دو بالش و مخده پهلوي مسند خودش گذاردند و حضرت جواد با يحيي بن اكثم در برابر يكديگر جلوس نمودند و حضار از طبقات ممتازه در مرتبه و مقام خود قرار گرفتند.


پاورقي

[1] يحيي بن اكثم، اكثم ثباء مثلث يا تاء مثناة در بالا به معني شكم گنده «عظيم البطن» است او از مردم مرو و خراسان بوده و چندي عمل قضاوت بصره را از طرف ابن شكله (ابراهيم) در سال 202 بعد از امين در عهده داشته و آن وقت بيست ساله بوده مردم بصره به واسطه كمي سن به او اعتراض نمودند او در جواب گفته بود من از عتات قاضي نبي اكرم (ص) در مكه سال عام الفتح بزرگترم و همچنين از معاذ بن جبل قاضي پيغمبر (ص) در يمن و از كعب بن سوار قاضي عمر در بصره بزرگتر مي باشم

ابن اكثم تا سال 210 در بصره مانده بعد از آن مامون او را قاضي بغداد نمود و در 215 از طرف مامون قاضي مصر گرديد پس از آن به واسطه بدگوئي و سياست جماعتي او را عزل نموده به بغداد برگشت و او را معزول و از كار بركنار بود تا متوكل روي كار آمد و ابن اكثم را به جاي ابن ابي داود امر به قضاوت داد و در 240 او را عزل كرده و اموالش را از او گرفت و او خانه نشين گرديد در سال 241 با خواهر خود به مكه رفته و تصميم گرفت كه در مكه بماند ولي بعد از فراغت از عمل حج متوكل از او راضي شده دوباره به عراق روي آورد وليكن در (ربذه) او را مرگ در رسيده (جمعه نيمه ذي الحجه 241 و در آنجا دفن شد ولادت او در 188 بوده و گفتار او در اخبار و حديث طرف اعتماد نيست زيرا كه ابن معين مردي كذاب بود كتاب را از كتاب فروشها و وراقين مي خريد و به خودش نسبت مي داد و قذف و قدح درباره او زياد است (نقل از وفات امام الجواد) از تاريخ بغداد خطيب ج 14 ص 191 و تهذيب التهذيب ج 11 ص 179).