بازگشت

اطلاع حضرت از آن چه در خاطرم گذشته بود


شخصي به محضر حضرت امام جواد عليه السلام نوشت: دختر نابالغي به وسيله ي عمويش تزويج شده است و اينك كه بالغ شده از زفاف با اين شوهر ابا مي كند، تكليف آنان چيست؟ حضرت به خط خود نوشت: حق ندارند كه دختر خانم را مجبور كنند. فرمان، فرمان خود اوست.

محمد بن علي هاشمي روايت مي كند كه بامداد شبي كه حضرت امام محمد تقي عليه السلام ام فضل دختر مأمون را به خانه برده بود، نزد آن حضرت رفتم و من شب قبل دارو خورده بودم. چون نزد حضرت نشستم، تشنگي بر من غلبه كرد ولي شرم داشتم كه آب بخواهم. چون حضرت به من نگاه كرد فرمود: تو را تشنه مي بينم، گفتم: بلي چنين است. پس به غلام اشاره فرمود كه آب براي او بياور. من با خود گفتم: در اين ساعت آب زهرآلوده خواهي خورد و از اين فكر غمگين شدم. چون غلام آب آورد، حضرت تبسم نمود و به غلام فرمود: اول آب را به من بده تا بخورم. پس از آن آب آشاميد. بعد از آن پيش من فرستاد و من از آن آب نوشيدم و گفتم به خدا قسم دوباره تشنه شدم. باز حضرت آب تناول فرمود و به من نيز آب داد و نوشيدم و گفتم: به خدا قسم كه آنچه در خاطر ما مي گذرد، آن حضرت همه را مي داند.



[ صفحه 66]