بازگشت

سزاي شهادت دروغ


حضرت امام جواد عليه السلام فرمود: به تأخير انداختن توبه فريب است.

منقول است كه جماعتي از غمازان تبه كار و سيه روزگار، نامه ها براي معتصم خليفه نوشتند كه امام محمد تقي عليه السلام اراده خروج نموده اگر در مقام دفع آن برنيايي مملكت تو فاسد گردد. پس معتصم به وزراي خود گفت: گواه باشيد كه محمد بن علي عليه السلام اراده خروج كرده، اگر از من ضرري به او برسد، معذور خواهم بود. پس آن حضرت را به مجلس خود احضار نمود و گفت: اي اباجعفر عليه السلام! شنيده ام تو اراده خروج داري؟ حضرت فرمود: به خدا قسم كه هيچ از آن كه گفتي از من صدور نيافته. معتصم گفت: آن جماعتي كه به من اين خبر را داده اند، حاضرند در حضور تو شهادت بدهند. حضرت فرمود: بسيار نيكوست كه در مقام تحقيق اين سخن معلوم گردد. پس آن جماعت را حاضر كردند، در آن وقت كه براي اين امر تحقيق مي شد، در ميان شكاف كوهي نشسته بودند، چون آن جماعت حاضر شدند و اداي شهادت نمودند كه امام محمد تقي عليه السلام اراده خروج دارد و ما اين سخن را از توابع و غلامانت شنيده ايم. آن حضرت در آن حال دست نياز به درگاه حضرت ايزد متعال برداشت و گفت:



[ صفحه 55]



الهي اين جماعت دروغ گفتند و در شهادت به طريق كذب و خلاف رفته اند، عذرشان را قبول نكن و در همين ساعت ايشان را به سزاي خود برسان.

راوي گويد: در همان لحظه كوه از دو طرف به لرزه درآمد و از اطراف به آن جماعت روي نهاد و هر يك از ايشان كه بر پاي مي ايستادند به روي مي افتادند. چون معتصم اين حال را مشاهده كرد، نهايت خوف و وحشت به او دست داد و زبان به عذرخواهي گشود و بعد، از آن حضرت التماس دعا براي رفع آن بلاي عظيم كرد. سپس آن حضرت دست به دعا برداشته و گفت: الهي! تو مي داني كه اين جماعت دشمنان تو و رسول خود و اولاد رسول تو هستند. جزاي ايشان را براي قيامت بگذار. در همان لحظه آن بلا رفع شد و صدق گفتار آن حضرت و خلاف و دشمني آن جماعت ظاهر گرديد.



[ صفحه 56]