بازگشت

اعتقاد معلم دانشمند به امامت حضرت جواد


حضرت امام محمد تقي عليه السلام فرمود: دوستان مورد اعتماد براي يكديگر، اندوخته ي پر بهايي هستند.

و از محمد بن جعيد غلام فرزندان جعفر بن محمد حديثي طولاني نقل مي كند كه خلاصه اش اين است: عمر بن فرج رجحي (حاكم متوكل) به مدينه آمد و مردي دانشمند و اديب و دشمن اهل بيت پيدا كرد و دستور داد كه از حضرت جواد عليه السلام - كه در سن كودكي بود و پدرش از دنيا رفته بود - جدا نشود و از ملاقات شيعيان با حضرت جلوگيري كند و علم و ادب به او بياموزد. معلم آن حضرت را در قصري زنداني كرد و هر وقت بيرون مي رفت، در را قفل مي كرد و هر وقت مي خواست چيزي به او بياموزد، او را از خودش داناتر مي ديد. هنگامي كه حال آن حضرت را از او پرسيدند، گفت: به جز اين كودك، در مدينه احدي از من دانشمندتر نيست. سپس معتقد به امامت حضرت شد. وقتي كه علت اعتقادش را پرسيدند، گفت: اين طفل در مدينه كودك بوده كه پدرش در عراق از دنيا رفته است. و او در ميان اين كنيزكان سياه بزرگ شده، پس اين علم را از كجا آموخته است؟



[ صفحه 31]