بازگشت

بشارت نو


اسحاق بن اسماعيل مي گويد:

در همان سالي كه علما و دانشمندان براي تحقيق از امامت امام جواد عليه السلام به مدينه رفته بودند، من نيز همراه آنان بودم. [1] و ده سؤال نيز در كاغذي نوشته بودم تا از آن حضرت بپرسم و در آن سال همسرم حامله بود.

با خود گفتم اگر امام عليه السلام سؤالات مرا پاسخ دهد معلوم مي شود كه او امام راستين شيعيان است، پس از او خواهم خواست كه دعا كند تا فرزندم پسر باشد.

پس از آن كه علماي حاضر پاسخ سؤالات خود را از امام دريافتند، برخاستم و كنار آن حضرت نشستم تا كاغذ سؤالات را به او بدهم. همين كه نظر امام به من افتاد بي درنگ فرمود: «اي اسحاق! نام پسرت را احمد بگذار.»

پس از بازگشت از سفر از همسرم پسري متولد شد كه نام او را احمد گذاشتم. [2] .



[ صفحه 72]




پاورقي

[1] ر. ك به صفحه ي 28.

[2] مسعودي، اثبات الوصية، طبع نجف، ص 215.