بازگشت

كودكي امام جواد


امام نهم با آن كه كودكي خردسال بود كه پدرش از جهان درگذشت با اين حال هرگز بازي ها و كارهاي كودكانه و عبث از او ديده نشد، بلكه او مظهر شكوه و جلال و صاحب عزت و اقتدار بود.

علي بن حسان مي گويد:

مقداري اسباب بازي كودكانه كه بعضي از آنها از نقره ي گرانقيمت بود با خود برداشتم تا به حضرت جواد عليه السلام كه كودكي خردسال بود هديه نمايم. چون به محضرش رسيدم سلام كردم، او جواب سلام مرا داد ولي چهره اش گرفته و ناراحت بود. به من نفرمود بنشين، اما من به نزديكش رفتم. ناگاه اسباب بازي ها از جيبم به زمين افتاد. آن حضرت با نگاهي آنچنان تند به من نگريست كه وجود مرا ترس فرا گرفت. آنگاه اسباب بازي ها را به چپ و راست انداخت و فرمود:

«ما لهذا خلقني الله، ما انا و اللعب؟»



[ صفحه 34]



«خداوند مرا براي بازي نيافريده، مرا به بازي هاي كودكانه چكار؟»

علي بن حسان گويد:

من با شرمندگي عذرخواهي كردم و از محضرش بيرون آمدم. [1] .



[ صفحه 35]




پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 50، ص 59.