ابراهيم، فرزند سعيد مي گويد
هر گاه كه ما نيازمند مي شديم، امام ما، جواد، بر برگهاي زيتون دست مي كشيد و برگهاي زيتون، بدل به برگه هاي نقره مي شدند و ما نقره ها را مي فروختيم و گذران مي كرديم. [1] .
[ صفحه 106]
پاورقي
[1] منتهي الامال - جلد دوم - صفحه ي 446.