بازگشت

موسي پسر قاسم مي گويد


به محضر حضرت جواد شرفياب شدم و به ايشان عرض كردم: «در مكه كه بوديم مي خواستم به نيابت از شما و پدرتان طواف كنم. برخي گفتند طواف به نيابت از اوصياء جايز نيست. شما چه مي فرماييد؟!»

امام ما، جواد فرمود: «جايز است. هر چه مي تواني طواف كن.»

هم او مي گويد سه سال بعد باز خدمت حضرت رسيدم و عرض كردم: «سه سال پيش شما طواف براي خود را رخصت فرموديد. من اين بار كه مكه بودم، بر دلم گذشت كه به نيابت از رسول هم طواف كنم.»

حضرت سه بار فرمودند: «صلي الله عليه و آله.»

... و بعد بر دلم گذشت كه به نيابت از اميرالمؤمنين نيز طواف كنم و سپس براي امام حسن و سپس امام حسين و سپس حضرت سجاد و بقيه ائمه تا روز دهم كه به نيابت از شما طواف كردم.

آقاي من! به گونه اي شده است كه من ولايت اين سروران را جزء دين خود مي شمرم.

امام ما، جواد فرمود: «دينداري حقيقي همين است. تو متديني. و



[ صفحه 48]



حق تعالي جز ديني اين چنين را از بندگان قبول نمي كند.»

من گفتم: «گاهي هم به نيابت از مادرتان فاطمه سلام الله عليها طواف كرده ام.»

امام ما، جواد فرمود: «اين از هر كاري برتر است. تا مي تواني چنين كن.»

... و كسي پيش از آن كه چيزي بپرسد، امام ما، جواد پاسخ فرمود: «شكسته نخواند.»

عرض كرد: «جانم به فدات اي فرزند پيامبر!»

و رفت.

از او پرسيديم: «چه بود سؤال تو؟»

گفت: «مي خواستم بپرسم آيا ناخدا نمازش را در كشتي شكسته بخواند؟»

كه امام پيش از طرح سؤال، پاسخ را كرامت فرمودند. [1] .



[ صفحه 49]




پاورقي

[1] منتهي الامال - جلد دوم - صفحه ي 435

منتهي الامال - جلد دوم - صفحه ي 438 - 437.