بازگشت

خبر امام جواد از شهادت و مسموميت خود


اين مقدمه اي كه عنان قلم، آن را تا اين جا كشانيد و احاديث علم امامت را در الهام و وحي و منابع و مآخذ آن، با تحقيق و تتبع مداوم تقديم خوانندگان عزيز شد؛ براي بيان علم امامت حضرت جواد عليه السلام بود كه حضرتش در كمترين سن حقايق را بيان فرمود و از جريان شهادت - يا از مسموميت - خود با يقين و اطمينان به جريان حال زن خويش خبر داد. آن حضرت از اين كه اين جنايت از طرف زنش انجام مي شود همه را مي دانست و به علم امامت بايستي بردباري و شكيبايي نمايد تا قصاص قبل از جنايت نكند.

علامه اربلي در «كشف الغمه» از «دلايل حميري» از امية بن علي نقل مي كند كه گويد:

با ابوالحسن الرضا عليه السلام در سالي كه حضرتش حج نمود در مكه بوديم كه حضرت بعد از آن حج به خراسان رفت. در آن سال امام جواد عليه السلام نيز به همراه پدر بزرگوارش بود. هنگامي كه مي خواست با بيت و كعبه وداع كند، پس از طواف، نماز گزارد، امام جواد عليه السلام نيز با او طواف نمود و نماز گزارد. وقتي به حجر اسماعيل رسيدند امام رضا عليه السلام آن جا نشست و امام جواد عليه السلام بر دوش موفق طواف مي كرد.



[ صفحه 254]



حضرت به موفق فرمود: اي موفق! پدرم كجا رفت؟

موفق عرض كرد: در حجر نشسته و مغموم است.

موفق گويد: امام جواد عليه السلام را به حجر اسماعيل بردم. رو به پدر بزرگوارش كرد و گفت: يا حبيبي! قم؛ پدر جان! برخيز مي خواهم با كعبه وداع كنم، زيرا ديگر بدين مكان نخواهم رسيد.

امام جواد عليه السلام سه بار پدرش را به برخاستن تأكيد نمود كه با هم برخاستند باز به طواف پرداختند. [1] .

همچنين اسماعيل بن مهران گويد: با امام جواد عليه السلام از مدينه به بغداد رفتم، سفر اول بود، عرض كردم: از سفر شما بيمناكم.

فرمود: در اين سفر نگران مباش كه آن چه تو مي ترسي در سفر ديگر رخ خواهد داد.

وقتي در سفر دوم همين مذاكره شد، امام جواد عليه السلام آن چنان گريان شد كه محاسنش از اشك ديدگان مباركش تر شد، آنگاه فرمود:

عند هذه يخاف علي، الأمر من بعدي إلي إبني علي عليه السلام. [2] .

در اين سفر بر من ترسيده مي شود، امر امامت بعد از من فقط به فرزندم علي مربوط است.

با اين خبر دادن معلوم شد كه امام جواد عليه السلام با در دست داشتن ام الكتاب، جفر، جامعه، مصحف و نزول روح القدس در شب قدر از تمام علوم پيشينيان و پسينيان خبر داشت و خبر گذشته و آينده خبر مي داد و علم امام - چنانچه گفته شد - همه يكسان و از يك منبع بوده و مأخذ دانش همه ائمه ي معصومين عليهم السلام همان منابع علوم پيامبران بوده است.

برسي روايت مي كند كه: پس از شهادت امام رضا عليه السلام وارد مسجد رسول الله صلي الله عليه و آله



[ صفحه 255]



شدم و امام جواد عليه السلام را ديدم كه بر فراز منبر قرار گرفت و شروع به سخنراني كرد و خطبه ي غرايي خواند و خود را معرفي كرد و فرمود:

أنا محمد بن علي الرضا، أنا الجواد، أنا العالم بأنساب الناس في الأصلاب، أنا أعلم بسرائركم و ظواهركم و ما أنتم صائرون إليه. علم منحنا به من قبل خلق الخلق أجمعين. و بعد فناء السماوات و الأرضين و لو تظاهر أهل الباطل و دولة أهل الضلال و وثوب أهل الشك لقلت قولا تعجب منه الأولون و الآخرون.

من پسر امام رضا و جوادالائمه هستم، من عالم به انساب خلق هستم، مي دانم چه كسي از اصلاب آباء به ارحام امهات منتقل مي گردد و سرنوشت او چيست.

من به ضماير، سرائر، بواطن و ظواهر شما دانا و بينا هستم و شما سرنوشت خود را نمي دانيد، ولي من سرنوشت شما را مي دانم.

خداوند به ما اخبار عالميان را آموخته، ولي منع كرده از اين كه افشا كنيم. من از سبب آفرينش خلق پيش از آفرينش آن ها و بعد از فناي آسمان ها و زمين ها آگاهم و اگر بيم تظاهر اهل باطل و دولت گمراه و ضلال و لغزش اهل شك و ترديد نبوده سخناني مي گفتم كه اولين و آخرين تعجب كنند.

آنگاه دست بر دهان مبارك خود گذاشت و فرمود:

يا محمد! اصمت، كما صمت آباؤك من قبل؛

اي محمد! ساكت شو همان گونه كه پدران تو پيش از اين ساكت بوده اند و اسرار آفرينش را حفظ نموده اند. [3] .



[ صفحه 259]




پاورقي

[1] بحارالانوار: ج 50 ص 63.

[2] بحارالانوار: ج 5 ص 118.

[3] بحارالانوار: ج 50 ص 108، به نقل از مشارق الانوار.