بازگشت

اسرار علوم را براي مردم عوام نگوييد


پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در حديث زيبايي فرمود:

لا تحدثوا الناس بما لا يعرفون. أتحبون أن يكذب الله و رسوله؟ [1] .

با مردم به آنچه نمي فهمند و درك نمي كنند و ظرفيت آن را ندارند گفتگو نكنيد، آيا دوست داريد كه خدا و رسول او را تكذيب كنند؟.

در اين توصيه كه از خدا، پيامبر، امام، عقل و نقل خردمندان شده؛ ترديدي نيست كه بايد اسرار علوم و مطالبي كه عوام درك نمي كنند به آن ها نگفت، زيرا آن ها جسور مي شوند و طغيان و فساد به پا مي نمايند.



[ صفحه 243]



شيخ نعماني در كتاب «غيبت» از انس از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت كرده كه حضرتش فرمود:

لا تحدثوا الناس بما لا يعرفون. [2] .

براي مردم، حديثي را كه نمي فهمند و نمي شناسند نگوييد.

اين يك امر رواني و غريزه ي فطري است، كه يك انسان، در زندگي خودش ادوار مختلفي دارد و هر عصري در خور فهم و هضم و تحليل چيزي است.

به عنوان مثال: نمي توان به كودكي كه در دوران شيرخوارگي است كباب برگ داد و نمي شود در دوران كودكي به او مسأله هندسه و جبر آموخت. او قبل از بلوغ مفهوم زناشويي را نمي فهمد، تا پدر نشود، معني پدري را درك نمي كند.

در معارف هم اين طور است، تا كسي معاني را درك نكند نمي تواند آن را هضم نمايد، بلكه نمي تواند قبول كند و لذا اگر يك مطلب علمي را براي عوام الناس گفتي به صورت لاطائل و باطل تلقي مي كند مي گويد: رده گفته است.

چنانچه در ميان اهل منبر بي تجربه بسيار ديده شده كه اقتضاي مجلس را تشخيص نداده براي خواص قصه مي گفتند و براي عوام مطلب علمي بيان مي كرد هر دو از او نفرت يافتند و به حكم رده گويي او را جواب دادند.

همچنين اگر ضرورت ندارد نبايد براي مرد بي تجربه و بي خرد گفته شود كه مرغي آتش خوار در هندوستان است تا براي اثبات آن مجبور شود به هند برود و مرغي آتش خوار پيدا كند.

اين سنت اجتماعي، از سنت ربوبي اقتباس شده كه متكلم بايستي در خور فهم شنونده سخن بگويد و به خصوص مزاج غير مستعد كه نمي تواند معاني دقيق را هضم نمايند نمايد در مجالس علمي بنشيند كه مبادا گمراه گردد.

از اين رو، اميرالمؤمنين عليه السلام هم فرمود:



[ صفحه 244]



«أتحبون أن يكذب الله و رسوله؟ حدثوا الناس بما يعرفون و امسكوا عما ينكرون». [3] .

آيا دوست مي داريد مردم عوام بي خبر بي خرد خدا و رسول را تكذيب كنند؟ با مردم به اندازه ي معرفت آن ها سخن بگوييد و از آن چه نمي دانند و نمي توانند بفهمند امساك كنيد.

خداوند هم به موساي كليم عليه السلام فرمود: كلم الناس علي قدر عقولهم. [4] .

ابن عقده از امام صادق عليه السلام روايت مي كند كه حضرتش فرمود:

يا عبدالاعلي! إن احتمال أمرنا ليس معرفته و قبوله إن احتمال أمرنا هو صونه و ستره عمن ليس من أهله.

فاقرئهم - أي الشيعة - السلام و رحمة الله و قل: قال لكم: رحم الله عبدا استجر مودة الناس إلي نفسه و إلينا بأن يظهر لهم ما يعرفون و يكف عنهم ما ينكرون. [5] .

اي عبدالأعلي! تحمل امر ما تنها شناختن آن و قبول آن نيست بلكه تحمل امر ما حفظ كردن آن و پوشش آن از نا اهلان است. سلام ما را به شيعيان و دوستان ما برسان و بگو: او به شما گفت: خدا رحمت كند بنده اي را كه دوستي مردم را به سوي خودش و ما بكشاند به اينكه براي آنها آنچه را كه مي فهمند اظهار كند و از گفتن آنچه كه ظرفيت فهم آن را ندارند خودداري كند.

آري،



تيغ دادن بر كف زنگي مست

به كه افتد علم را نادان به دست



باز ابن عقده از امام صادق عليه السلام نقل مي كند كه فرمود:



[ صفحه 245]



امر ولايت و دوستي ما تنها علمي نيست كه بايد قبول كنند و حفظ نمايند، بلكه بايد از دست نااهلان بپوشانند و از تصرف جاهلان و بي خردان ايمن گرداند.

(فإن آمنوا بمثل ما آمنتم به فقد اهتدوا) [6] .

در تفسير «صافي» از اميرمؤمنان عليه السلام نقل شده كه: رسول خدا صلي الله عليه و آله به حذيفه فرمود:

يا حذيفه! لا تحدث الناس بما لا يعلمون، فيطغوا فيكفروا و إن من العلم صعبا شديدا محمله لو حمله الجبال لعجزت عن حمله أن علمنا أهل بيت يستنكر و يهمل و يقتل رواته و بساء الي من يتلوه بغيا و حسدا لما فضل الله عترة النبي صلي الله عليه و آله و الوصي.

اي خذيفه، مردم را به آنچه نمي فهمند خبر نده كه سبب طغيان آن ها و كفرشان گردد. زيرا بعضي از دانستني ها تحمل آن و پذيرفتنش سخت و دشوار است كوهها از حمل آن و برداشتنش ناتوانند. علم ما اهل بيت مورد انكار و ابطال قرار مي گيرد و روات آن كشته مي شوند و به آن كه آن را تلاوت كند آزار و اذيت مي شود از روي ظلم و حسد به آنچه خداوند به عترت نبي و وصي پيامبر فضل و بخشش نموده است.

در روايت ديگري آمده كه حضرتش فرمود:

اگر صاحب صد دل صاف و پاك مانند طلا داشتم از آن ها ده نفر را و از آن ده نفر يك نفر را انتخاب مي كردم و آنچه از علوم مي دانستم به او مي آموختم.

امام جعفر صادق عليه السلام به معلي بن خنيس فرمود:

اگر كسي ما را از راه نشر علوم ما به كشتن دهد ما را به خطا نكشته و



[ صفحه 246]



قتل خطا نيست بلكه قتل عمدي است. [7] .

در حديث ديگري حضرتش به عبدالرحمان بن حجاج فرمود:

اگر كسي در مجامع غير متناسب به نشر علوم ما آغاز كند خداوند بر او آتش شمشير آهنين را مسلط مي فرمايد.

منظور اين بود كه علومي را كه محل هضم و تحليل ندارد بيان نكنيد اسرار و رموز دانش و بينش را جز نزد اهلش مگوييد كه سبب كفر و شرك يا قتل و نهب از روي حقد حسد مي شود.

نگارنده گويد: مردم در برابر اين علوم دو دسته اند:

1 - جاهل خوش جنس

2 - جاهل بدنفس.

آنكس كه نادان خوش نفس است چون نمي تواند مطالب را بفهمد راه انحراف پيش مي گيرد و اگر هم به زبان نياورد در قلب خود مضطرب است.

و اما جاهل بد نفس از روي حقد و حسد و كينه و بغض سعايت مي كند و موجب قتل و شتم و شماتت و دشنام مي گردد. پس به طور مطلق بايد علم را از نااهل پوشانيد و براي تدريس و تعليم امتحان و اختبار نمود و هر كس واجد شرايط بوده به او دانش آموخت و هر كس فاقد شرايط شناخته شد طرد شود كه در زندگي خودش و ديگران گرهي روي گره نخورد.


پاورقي

[1] غيبة نعماني: 33.

[2] غيبة نعماني: 34.

[3] غيبة نعماني: 33.

[4] اصول كافي: ج 1 ص 23 نظير آن.

[5] غيبة نعماني: 34.

[6] سوره بقره: 137.

[7] اصول كافي: ج 2 ص 371.