بازگشت

شب قدر و نزول وحي


بسم الله الرحمن الرحيم

(انا أنزلناه في ليلة القدر - و ما أدريك ما ليلة القدر - ليلة القدر خير من ألف شهر تنزل الملائكة و الروح فيها باذن ربهم من كل أمر - سلام هي حتي مطلع الفجر.) [1] .

روايت كرده اند كه:

شخصي حضور امام محمد باقر عليه السلام آمد عرض كرد: يابن رسول الله! بر من غضب مكن، فرمود: براي چه؟

عرض كرد: براي آنچه مي خواهم از شما بپرسم.

فرمود: بپرس،

عرض كرد: آيا خشمگين نمي شوي.

فرمود: نه خشمگين نمي شوم.

گفت: مگر در تفسير سوره ي (انا أنزلناه في ليلة القدر) و (تنزل الملائكة و الروح) نفرمودي اين نزول ملائكه و روح به اوصياي پيامبر بوده؟ فرمود: چرا!.

پرسيد: آيا نزد اوصياء امري مي آورند كه رسول خدا صلي الله عليه و آله آن را



[ صفحه 235]



نمي دانسته و يا به امري مي آيند كه رسول خدا آن را مي دانسته است؟ در حالي كه ميدانم رسول خدا از دنيا رفت و از علم چيزي نبود مگر علي عليه السلام آن را از رسول خدا گرفت و حفظ كرد.

امام باقر عليه السلام فرمود: اي مرد مرا با تو چه كار؟ و چه كسي تو را بر من وارد كرد؟

عرض كرد: قضاي الهي مرا بر شما وارد كرد براي جستجوي دين، فرمود: پس آنچه برايت مي گويم بفهم.

آنگاه فرمود: هنگامي كه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در شب معراج به آسمان ها عروج نمود برنگشت مگر آن كه خداوند علوم گذشته و آينده را تا روز قيامت به او آموخت و بسياري از علم او مجمل بوده است كه در شب قدر تفسير آن مي آيد، و نيز اميرالمؤمنين عليه السلام مجمل علم را دانسته بود و تفسيرش در شب قدر برايش آمد.

سائل پرسيد: آيا در خود مجمل تفسيرش نبود؟

فرمود: چرا، ولي در شب هاي قدر امور را از طرف خدا به پيامبر و اوصياء عليهم السلام مي آورند كه چنين كن و چنين كن. در مورد امري كه آن را دانسته بودند، امر مي شدند كه چگونه در مورد آن عمل كنند.

عرض كرد: براي من بيشتر توضيح بدهيد.

فرمود: رسول خدا از دنيا نرفت مگر اينكه حافظ مجمل علم و تفسير آن بود.

عرض كرد: پس آنچه در شب هاي قدر برايش مي آمد علم چه چيزي بود؟

فرمود: دستوراتي بود در مورد آنچه مي دانست.

سائل گفت: پس براي ايشان در شب هاي قدر علمي جز آنچه



[ صفحه 236]



مي دانسته اند پديدار نمي گشته است.

فرمود: اين مطلب از چيزهائي است كه امر شده اند به كتمان آن و تفسير آنچه پرسيدي را جز خداوند تبارك و تعالي نمي داند.

سائل گفت: آيا اوصياء مي دانند چيزي را كه انبياء ندانند؟

فرمود: نه. چگونه وصي مي داند غير از علمي را كه به او به وصايت رسيده است؟

سائل گفت: آيا مي توانيم بگوئيم: يكي از اوصياء مي دانسته آنچه را كه ديگري نمي دانسته است؟

فرمود: نه، هيچ پيامبري از دنيا نرفته است مگر آنكه علم او در وجود وصي اش منتقل گشته است و همانا فرشتگان و روح در شب قدر حكمي را مي آورند كه به آن ميان بندگان حكم مي كند.

سائل گفت: آيا آن حكم را نمي دانسته اند؟

فرمود: چرا آن را مي دانسته اند ولي اجراي چيزي را نمي توانند تا آنكه در شب هاي قدر به آن دستور داده شوند كه تا سال آينده چه كنند.

سائل گفت: اي اباجعفر نمي توانم آن را انكار كنم.

امام باقر عليه السلام فرمود: هر كه انكار كند آن را از ما نيست.

سائل گفت: اي اباجعفر، آيا پيامبر در شب هاي قدر چيزي برايش مي آمد كه آن را نمي دانست؟

فرمود: براي تو جايز نيست كه از چنين مطلبي سئوال كني. اما علم آنچه گذشته و آنچه خواهد آمد، هيچ پيامبري نمي ميرد و وصيي از دنيا نمي رود مگر آنكه وصي بعد از او آن را مي داند، اما اين علمي كه از آن مي پرسي خداوند عزوجل ابا دارد كه اوصياء را بر آن مطلع گرداند مگر خودشان.



[ صفحه 237]



سائل گفت: اي فرزند رسول خدا چگونه بفهمم و درك كنم كه شب قدر در هر سال هست؟

فرمود: هنگامي كه ماه رمضان فرا رسيد در هر شب صد مرتبه سوره ي دخان را بخوان و شب بيست و سوم كه آمد به تصديق آنچه را كه از آن سئوال كردي نظاره گر خواهي بود. [2] .

علامه ي مجلسي رحمه الله مي فرمايد: سبب امر به كتمان علم اين است كه: در علم اجمالي بدا تصريح نشده، علم محو و اثبات است، ولي در افاضه شب هاي قدر علم تفصيلي افاضه مي شود كه بدا در آن قيد شده و چون فهم بدا براي عموم مشكل بوده امام پنجم عليه السلام تصريح و توصيه به كتمان و حفظ آن كرد كه اعراب عصر اواخر بني اميه درك نمي كردند.

ما موضوع بدا را در كتاب «زندگاني امام محمد باقر عليه السلام» نگاشتيم و رساله اي نيز جداگانه درباره ي بدا طبع و نشر نموديم، چنانچه مشاهده مي شود علت امر به كتمان اين خبر اين است كه: علم الهي در دو لوح تجلي دارد:

1 - لوح محفوظ كه به منزله ي قضاي مبرم، و متقن و حكم غير قابل احتراز.

2 -لوح محو و اثبات كه به وسيله ي بدا گاهي محو و اثبات يا تبديل و تغيير مي يابد.

و علت اين تغيير در علم الهي است كه جز او هيچ كس نمي داند و شايد از آن علومي باشد كه حتي به پيامبران خود هم اسرار آن را نياموخته است.

دعاها، صدقه ها، نيكوكاري ها و گذشت ها كه سبب تبديل شرور به خيرات و سيئات به صدقات مي شود در همين لوح دومي است. تغيير مقدرات و سرنوشت به وسيله ي عمل خيري بوده كه او نموده است و چون در لوح محفوظ مي نگرند صورت تبديل شده و قضاي اصلي كه جاري شده مشاهده مي نمايند و اين علم را



[ صفحه 238]



جز خردمندان بردبار نمي توانند تحمل و شكيبايي نمايند.

لذا امام عليه السلام دستور مي فرمايد كه: آن را بفهم و حفظ كن و به كساني كه ظرفيت آن را ندارند نياموز.

اين است كه براي ائمه معصومين عليهم السلام در مقدرات كه كدام حتمي و كدام غير حتمي است. - يعني تطابق لوح محفوظ با لوح محو و اثبات - در شب هاي قدر آشكار مي شود.

در روايت امام محمد باقر عليه السلام آمده كه حضرتش فرمود:

يا معشر الشيعة! خاصموا بسورة (أنا أنزلناه في ليلة القدر) تفلجوا. فو الله! إنها لحجة الله علي الخلق بعد رسول الله صلي الله عليه و آله و إنها لسيدة دينكم، و إنها لغاية علمنا.

اي گروه شيعه! با سوره ي «إنا أنزلناه في ليلة القدر» با مخالفين مخاصمه كنيد، پيروز مي شويد، به خدا قسم اين سوره حجت خدا بر خلق است بعد از رسول خدا، و آن در راس دين شما و سرور آن است و به راستي كه آن نهايت علم ما است.

يا مشعر الشيعة! خاصموا ب (حم و كتاب المبين إنا أنزلناه في ليلة مباركة إنا كنا منذرين)، فإنها لولاة الأمر خاصة بعد رسول الله صلي الله عليه و آله.

يا معشر الشيعة! إنها تبارك و تعالي يقول: (و إن أمة الا خلا فيها نذير) [3] .

اي گروه شيعه! با سوره ي «حم و الكتاب المبين...» با منكرين و مخالفين مخاصمه كنيد و بحث و استدلال نماييد زيرا اين ويژه واليان بعد از رسول خدا صلي الله عليه و آله است.

اي گروه شيعه خداوند تبارك و تعالي مي فرمايد: هيچ امتي نيست مگر آنكه ما در آن بيم دهنده اي قرار داديم.



[ صفحه 239]




پاورقي

[1] سوره قدر: 5 - 1.

[2] اصول كافي: ج 1 ص 251.

[3] اصول كافي: ج 1 ص 249.