بازگشت

شاهد و مشهود


امام عليه السلام در تفسير آيه ي شريفه ي (و كذلك جعلناكم أمة وسطا لتكونوا شهداء علي الناس و يكون الرسول عليكم شهيدا) مي فرمايد: [1] .

امام است كه رحمت عالميان و شاهد بر تمام خلايق مي باشد.

و مؤيد اين سخن آيه (و جي ء بالنبيين و الشهداء) [2] است كه شهدا صفوف پشت سر پيامبران مي باشند و شاهد بر كار خلق خدا هستند.

و در تفسير اين آيه آمده است كه:

ان الله تعالي جعل محمدا و عليا و الأئمة من عترته شهداء، فهم الشهداء علي



[ صفحه 189]



الامم كافة مطلعون علي سرائرهم و ضمائرهم و ما هم عليه.

پروردگار عالم، محمد و علي و امامان از خاندان او را گواه تمام امت ها قرار داد و آنان به اسرار و ضماير و افكار و انديشه و اعمال و حالات همه ي افراد بشر واقف و مطلع هستند.

و در آياتي ديگر مانند (و يقول الاشهاد) [3] و غير آن همه جا مراد از شهدا و شهود و اشهاد و شاهد منه ائمه معصومين عليهم السلام مي باشند.

و لطيفه سخن در اين جاست كه مراد از شهود، حضور جسماني است، نه حضور روحاني. يعني آن ها در تمام اوقات و ازمنه و امكنه شاهد و حاضر و ناظر خلق مي باشند و روي همين حضور و شهود، علم به ماجراي عالم دارند.

چنانچه حضرت عيسي فرمود:

(و انبئكم بما تأكلون و ما تدخرون في بيوتكم) [4] .

خبر مي دهم كه شما چه مي خوريد و چه در خانه هاي خود ذخيره كرده ايد.

و حضرت يوسف عليه السلام آنگاه كه آن دو مرد در زندان تعبير خواب خود را خواستند فرمود:

(لا يأتيكما طعام ترزقانه الا نبأتكما بتأويله قبل أن يأتيكما ذلكما مما علمني ربي) [5] .

پيش از آن كه غذايي بخوريد خواب شما را تعبير مي كنم و اين علمي است كه پروردگارم به من آموخته است.

اين در حالي است كه براي «انبياي سلف» كل أمر نبوده، بلكه از كل علوم برخي را به آن ها آموخته بودند، ولي ائمه ي معصومين عليهم السلام، واجد كليه ي علوم و (كل امر



[ صفحه 190]



حكيم) بودند و به همين منطق بود كه فرمود: (علماء امتي أفضل من أنبياء بني اسرائيل) كه منظور از علماي امت، ائمه ي معصومين عليهم السلام مي باشند. كه به لحاظ اعلميت و جامعيت در همه ي علوم بر پيامبران سلف افضليت يافته اند، كه اولي الأمر هستند.

آنگاه كه از حضرتش از اولي الأمر مي پرسد مي فرمايد:

اولي الامر كساني هستند كه در شب قدر سرنوشت خلق به آن ها عرضه مي شود و روح و ملائكه بر آن ها نازل مي شوند و اخبار مرگ و زندگي خلق و رزق و روزي و اجل و عمل هر يك را براي آن ها بيان مي كنند.

و اين معني علم غيب است كه معجزه ي اين خاندان قرار گرفته و جز خداوند و برگزيدگان خداوند نمي دانند.

بنابراين، علم غيب، به سفارت روح و فرشتگان با برگزيدگان ربوبي رابطه پيدا مي كند كه پروردگار عالم براي ظهور و بروز علم مكنون غيب خودش به وسيله ي اين خاندان وجود اين علم را به آن ها مي رساند و معجزه آن ها قرار مي دهد كه ديگران عاجز از يافتن آن هستند.


پاورقي

[1] سوره ي بقره: 143.

[2] سوره زمر: آيه 69.

[3] سوره ي هود: آيه 18.

[4] سوره آل عمران: 49.

[5] سوره يوسف: 37.