بازگشت

درخت سدر


در معجزات آن حضرت نوشته اند:

هنگامي كه حضرت جوادالائمه با ام الفضل از بغداد به مدينه حركت كردند، در مشايعت، جمع كثيري از مردم بودند.

وقتي آن حضرت در شارع كوفه به دار مسيب رسيد، آنجا فرود آمدند. چون هنگام غروب و اول نماز مغرب نزديك بود، حضرت جواد عليه السلام داخل مسجد شد، آنجا درخت سدري بود كه خشك شده و بار نمي داد.

حضرت جواد عليه السلام آب خواست پاي آن درخت وضو گرفت و به نماز ايستاد، نماز مغرب را به جماعت گزارد و در ركعت اول حمد و سوره نصر و در ركعت دوم توحيد را خواند و پيش از ركوع، قنوت نموده و ركعت سوم را به جاي آورد تشهد و سلام گفت و لحظه اي نشست و ذكر خدا به جا آورد و پس از آن چهار ركعت نماز نافله مغرب به جا آورد و تعقيب نماز خواند و دو سجده ي شكر نمود و بيرون رفت.



[ صفحه 163]



چون جماعت برخاستند نزديك درخت آمدند، ديدند درخت سبز و خرم و بار داده است و از سدر آن خوردند، شيرين و گوارا بود و ديدند دانه و هسته ندارد.

از اين اعجاز و خرق عادت مشعوف شدند و با آن حضرت وداع گفتند و برگشتند و حضرت جواد عليه السلام در سن ده بود كه با ام الفضل به مدينه برگشت و تا زمان معتصم قريب 15 سال، تا سال 220 هجري در مدينه بود تا كه معتصم آن حضرت را دعوت كرد و در آخر ماه ذي القعده همان سال رحلت نمود و پشت سر مقابر قريش مدفون شد.

شيخ مفيد رحمه الله فرموده است: من آن درخت سدر را ديدم و از ميوه ي آن خوردم، بي دانه بود و فاصله ي شيخ مفيد رحمه الله تا سال 210 قريب صد سال بيشتر مي باشد كه درخت سدر سر پاي خود بوده است. [1] .


پاورقي

[1] بحارالانوار: ج 50 ص 57.