بازگشت

نجات يك مقتول


شيخ كشي روايت مي كند: احمد بن كلثوم سرخسي گفت: مردي از شيعه به نام ابي زينبه از احكم بن بشار مروزي خبر داد و گفت: او را ديدم كه در گلويش خطي مثل جاي شمشيري يا طناب بود، چند بار سئوال كردم، جواب درستي نداد تا اين كه اصرار كردم باز هم نگفت.

ابوزينبه گفت: هفت نفر بوديم كه در بغداد حجره داشتيم و حضرت امام محمد تقي عليه السلام هم در بغداد بود، يك شب احكم بن بشار كه جزو ما بود، نيامد و فردا نيز نيامد، ما نگران شديم. اول شب توقيعي از حضرت جواد عليه السلام به ما رسيد كه رفيق شما را بدين صورت ذبح كرده و كشته و در نمد پيچيده اند و در فلان مزبله انداخته اند، فوري او را نجات دهيد و بدين نسخه معالجه كنيد كه بهبودي خواهد يافت.

احمد بن علي راوي مي گويد: با هم رفتيم و نمد پيچيده را پيدا كرده باز كرديم و او را به همان داروئي كه امام دستور داده بود، معالجه كرديم، بهبودي كافي يافت.

ولي نشانه آن زخم در گلوي او همچنان باقي بود.

چون بهبودي يافت علت قضيه را پرسيديم، معلوم شد او در يك خاندان سني متعه كرده بود و آنها - كه بنابر مذهب عمر متعه را حرام مي دانند - او را دستگير نموده بدين صورت عقوبت كردند. [1] .



[ صفحه 158]



امام عليه السلام هم براي حفظ احكام شريعت، آن مرد مسلمان واقعي را با آن همه اخباري كه درباره ي متعه و عقد منقطعه از طريق اماميه از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله آمده نجات داد و اين حكم را زنده فرمود.

و اين يك امر رواني و علم الاجتماع است كه براي تحكيم مباني توالد و تناسل، متعه در اسلام مباح و حتي با شرايط خودش تأكيد هم شده و امام جواد عليه السلام فرمود:

اصرار نكنيد و افشا ننماييد و با داشتن زن و كنيز آنها را حسود و ناراحت نكنيد. متعه مخصوص مسافرين و مردماني است كه شرايط زن گرفتن براي آنها مشكل است.


پاورقي

[1] رجال كشي: 569.