بازگشت

عصر امامت حضرت جواد


وقتي اوراق تاريخ را ورق مي زنيم از سال 11 هجري، رحلت رسول الله صلي الله عليه و آله تا سال 204 هجري؛ رحلت امام هشتم، حوادث متناوب و متواتر، يكي پس از ديگري ظهور و بروز داشت و تحولات روز افزوني عمق صفحات تاريخ را به خود مشغول نموده است.

پس از رحلت پيامبر خدا صلي الله عليه و آله، بلافاصله سقيفه ي بني ساعده پيدا شد و منشاء اختلاف و مبدأ نفاق و خلاف گرديد، به طوري كه كليه اختلافات جامعه ي اسلامي از آنجا سرچشمه گرفته است.

پس از آن، جنگ «رده» پيش آمد، كه مخالفين ابوبكر از دادن زكات به دولت غاصب، خودداري كردند، سپس فتوحات اسلامي آغاز شد و روم و ايران به دست مسلمانان افتاد و اين نهضت جهانگير با انقلاب خونين و تحولات عميقي پيش مي رفت تا دامنه ي اسلام به شرق و غرب رسيد.

پس از عمر، جهانگيري و جهان داري عصر به عثمان رسيد، او نيز به سبب عدم كفايت و آلت دست امويان شدن و صدور ناسخ و منسوخ احكام سياسي، مورد حملات قرار گرفت تا كشته شد.



[ صفحه 110]



عصر حكومت علوي هم با مخالفين جاه طلب سرسختي چون طلحه، زبير و معاويه روبرو شد و حضرتش چهار سال با آنها جنگيد، اگر چه همه ي آنها مقهور و منكوب شدند، ولي به حيله و تزوير متوسل شده تا امام پرهيزكاران را كشتند و خود بر سرير سلطنت جا گرفتند.

معاويه 18 سال حكومت و بيست سال خلافت نمود، در اين مدت براي حفظ مقام و منصب خود از هيچ جنايتي خودداري نكرد و به شرحي كه در «زندگاني سيدالشهداء عليه السلام» نوشتيم حوادث شگفت انگيزي در عصر او روي داد كه موجب قيام حضرت ابي عبدالله عليه السلام گرديد و با شهادت سيدالشهداء عليه السلام صفحه ي تازه اي براي تاريخ در انقلاب خونين باز شده و رستاخيز عظيمي برپا گرديد كه دامنه ي آن قرن ها ادامه داشت.

فاجعه بزرگ روز عاشوراي سال 61 هجري ده سال در عربستان و حجاز دامنه پيدا كرد و بر اثر خون خواهي قبايل عرب بيش از چهارصد هزار نفر در اين انقلاب و شورش خون خواهي كشته شدند و هر روز بر عمق انقلاب افزوده مي شد و اثر آن بيشتر مي گرديد.

پس از پايان اسارت اسراي اهل بيت سيدالشهداء عليه السلام و انقلاب عراق، شامات، حجاز و ايران - كه منجر به ضعف و سقوط بني اميه گرديد - اوضاع سياسي منقلب و دگرگون گرديده و رشته ي حكومت از بني اميه سلب و به دست بني عباس سپرده شد.

در اين مدت هم عصر انقلابي سخت و ناگواري بود كه حضرت امام سجاد عليه السلام و امام محمد باقر عليه السلام با آن مواجه بودند و مي سوختند و مي ساختند. فقط فرصتي مناسب پيش آمد كه بنيان گذاري مدرسه جعفري به دست امام باقر العلوم عليه السلام تأسيس و تشكيل گرديد و در زمان امام صادق عليه السلام به كمال خود رسيد و در قرن دوم توسعه يافت.



[ صفحه 111]



پس از متلاشي شدن دولت اموي و استقرار خلافت عباسي، جنگ سرد و كشتار سري و ترور و مسموميت با قوت ادامه يافت، چنانچه در زمان منصور و هارون چندين هزار نفر از سادات علوي را كشتند و ميان گچ گذاشته و در ميان ديوارها و ستون ساختمان ها نهادند، يا آن قدر بر آنان سخت گرفتند كه متواري شدند و بر فراز قله هاي كوه ها و دشت هاي پهناور دور افتاده پناه بردند.

و آنجاها نيز به اعلام شوم بني عباس و گرفتن جايزه و مقام و منصب از دست جنايتكاران، كشته مي شدند. فهرست امام زادگاني كه در اطراف شهيد شده اند ملاحظه كنيد اين حقيقت را ظاهر و آشكار مي نمايد.

در ربع اول قرن سوم كه مأمون فرمان فرمائي داشت با مسموم ساختن حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام و تمركز سادات (و زير نظر گرفتن آنها، تا حدودي در اين بيست و پنج سال، وضعيت خاصي برقرار شد) بنابراين مي توان به جرأت گفت: عصر امام نهم عليه السلام عصر سكوت بود و انقلابات فقط جنبه ي سياسي داشت.

زيرا كه امام نهم عليه السلام داماد خليفه بود و حوادث انقلاب فكري و ديني و علمي و تحولات عقيدتي و اساسي - كه در زمان امام سجاد، امام صادق، امام رضا عليهم السلام در جريان بود - در اين عصر وجود نداشت.

حضرت امام جواد عليه السلام مواجه با مبارزات مشكل نبود، بلكه يك مبارزه آرام علمي آن هم مأمون براي مفاخره ي داماد خود تشكيل داده بود و خودش هم اطلاعات علمي داشت و در مجالس رسمي هر هفته، دو روز مجلس مباحثه و مناظره داشت و در اثبات ولايت و امامت اميرالمؤمنين عليه السلام پافشاري مي نمود، با قيد آن كه مي گفت: «الملك عقيم»

روي هم رفته عصر امامت جوادالائمه عليه السلام در حدود 18 - 17 سال، عصر تعليم و تربيت عمومي آرام بي مبارزه بود كه چون از طرفي كشور توسعه يافته بود، از طرف ديگر علماي اسلام نيز زياد شده بودند و به اطراف جهان اسلام حركت



[ صفحه 112]



مي كردند و اصول و فروع را به مردم مي آموختند.

تنها چيزي كه در اين عصر از نظر شخص خليفه و امام جمعه و قاضي القضات و شيخ الاسلام او، مورد توجه بود، معضلات فروع علوم بود، چنانچه ديديم در بحث مجلس رسمي خليفه مشكل ترين مسائل علمي بحث يك فرع فقهي پيرامون صيد و ذباحة، نكاح و طلاق، يا وظايف محل و محرم حج بود و يا آن كه تفسير برخي از آيات را مي پرسيدند و امام عليه السلام آنها را به روش صحيح مكتب وحي و تفسير اهل بيت عصمت و طهارت تفسير و بيان مي فرمود.

با اين مقدمه، عصر امامت حضرت جواد عليه السلام عصر آرامش و سكون بود، و مردم از انقلاب، حوادث و مشكلات دور بودند، آن حضرت در مدتي - كه قريب ده سال مي شد - در مدينه به آرامش تمام مي زيستند و در آنجا در مسجد جد بزرگوارش رسول الله صلي الله عليه و آله به توسعه و تعليم تفسير اهل بيت عليهم السلام و نشر احاديث و اخبار آل محمد عليهم السلام مي پرداختند.