بازگشت

نقباي اثنا عشر


سنت ربوبي بر اين بوده كه رهبران آسماني خود را براي وضع شريعت و تعليم اصول عقايد بفرستد و براي هر كدام از آن ها وصي و ولي و جانشيني معين فرمايد كه فروع شريعت را تعليم نمايند.

اين سنت در اسلام به تواتر از شيعه و سني نقل شده است و بيش از شصت و پنج حديث از طريق عامه و نوزده حديث از طريق اماميه روايت شده است.

از جمله ي احاديث معتبر، موثق و مورد اعتماد فريقين، حديث سلمان فارسي رضي الله عنه است كه عياشي با اسنادش نقل كرده، گويد:

سلمان فارسي رضي الله عنه گويد: خدمت پيامبر خدا صلي الله عليه و آله شرفياب شدم چون نظرش به



[ صفحه 80]



من افتاد فرمود:

يا سلمان! ان الله عزوجل لم يبعث نبيا و لا رسولا الا جعل له اثني عشر نقيبا. قال: قلت يا رسول الله! قد عرفت هذا من الكتابين

قال يا سلمان! فهل علمت نقبائي الاثني عشر الذين اختارهم للامامة من بعدي.

فقلت: الله و رسوله أعلم.

قال صلي الله عليه و آله: يا سلمان! خلقتني الله من صفاء نوره، فدعاني فأطعته، و خلق من نوري عليا فدعاه فأطاعه و خلق من نوري و نور علي، فاطمة، فدعاها فأطاعته و خلق مني و من علي و فاطمه، الحسن و الحسين، فدعاهما فأطاعاه فسمانا الله بخمسة أسماء من أسمائه.

فالله المحمود و أنا محمد، و الله العلي و هذا علي، و الله فاطر و هذه فاطمة، و الله الاحسان و هذا حسن، و الله المحسن و هذا حسين.

ثم خلق من نور الحسين عليه السلام تسعة ائمة، فدعاهم فأطاعوه قبل أن يخلق الله سماء مبنية و أرضا مدحية، او هواء او ماء او ملكا او بشرا، و كنا بعلمه نسبحه و نسمع له و نطيع.

فقال سلمان يا رسول الله! بابي أنت و امي! ما لمن عرف هولاء؟

فقال صلي الله عليه و آله: يا سلمان! من عرفهم حق معرفتهم و اقتدي بهم فوالي وليهم، و تبرأ من عدوهم فهو و الله منا يرد حيث نرد و يسكن حيث نسكن.

قلت: يا رسول الله! يكون ايمان بهم بغير معرفتهم و أسمائهم و أنسابهم.

فقال: يا سلمان لا.

فقلت: يا رسول الله! فاني لي بهم؟

قال صلي الله عليه و آله: قد عرفت الي الحسين.

ثم سيد العابدين علي بن الحسين.



[ صفحه 81]



ثم ابنه محمد بن علي باقر علم الأولين و الآخرين من النبيين و المرسلين،

ثم ابنه جعفر بن محمد لسان الله الصادق،

ثم موسي بن جعفر الكاظم غيظه صبرا في الله،

ثم علي بن موسي الرضا لأمر الله،

ثم محمد بن علي الجواد المختار من خلق الله

ثم علي بن محمد الهادي الي الله،

ثم الحسن بن علي الصامت الأمين العسكري،

ثم ابنه حجة بن الحسن المهدي، الناطق القائم بأمر الله.

قال سلمان: قلت: يا رسول الله! ادع الله لي بادراكهم.

قال صلي الله عليه و آله: انك مدركهم و أمثالك و من تولاهم بحقيقة المعرفة

قال سلمان: فشكرت الله كثيرا.

ثم قلت: يا رسول الله مؤجل في الي أن أدركهم.

قال صلي الله عليه و آله: يا سلمان! اقرأ (فاذا جاء وعد اوليهما بعثنا عليكم عبادا لنا اولي بأس شديد فجاسوا خلال الديار و كان وعدا مفعولا ثم رددنا لكم الكره عليهم و أمددناكم بأموال و بنين و جعلناكم أكثر نفيرا)

قال سلمان: فاشتد بكائي و شوقي و قلت: بعهد منك

فقال: اي و الذي أرسل محمدا! أنه بعهد مني و علي و فاطمة و الحسن و الحسين و تسعة ائمه و كل من هو منا و مظلوم فينا.

اي و الله! ثم ليحضرن ابليس و جنوده و كل من محض الايمان محضا و محض الكفر حتي يؤخذ بالقصاص و الأوتاد و التراث و لا يظلم ربك أحدا و نحن تأويل هذه الآية: (و نريد أن نمن علي الذين استضعفوا في الأرض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين و نمكن لهم في الأرض و نري فرعون



[ صفحه 82]



و هامان و جنودهما منهم ما كانوا يحذرون) [1] .

اي سلمان! خداوند هيچ پيامبر و رسولي را نفرستاده مگر آن كه براي او دوازده ولي و وصي قرار داده است.

سلمان گويد: عرض كردم: آري اي رسول خدا به آن از دو كتاب تورات و انجيل آگاهي دارم.

فرمود: اي سلمان آيا نقباي دوازده گانه مرا كه خداوند آنان را براي امامت پس از من اختيار فرموده مي شناسي؟

من گفتم: خدا و رسول او بهتر مي دانند.

آن گاه فرمود: اي سلمان! خداوند نور مرا از صفاي نور خويش آفريد و مرا خواند، اطاعت نمودم. و از نور من، نور علي را آفريد. پس او را خواند و او اطاعت كرد، سپس از نور من و نور علي نور فاطمه را آفريد، پس او را خواند و او نيز اطاعت امر حق مي نمود و از من و علي و فاطمه، حسن و حسين را آفريد و آن دو را خواند و آنها اطاعت كردند. و ما را با پنج نام از نام هاي خود ناميد. او محمود است من محمد، او علي است و اين علي، او فاطر است اين فاطمه، او احسان است اين حسن، و او محسن است اين حسين. سپس از نور حسين، نه نور ديگر آفريد و آنها را خواند همگي اطاعت نمودند و اين قصه پيش از آن بود كه خدا آسماني را بنا كند و زميني را بگستراند يا آب، هوا، فرشته يا بشري باشد و ما به علم پروردگار تسبيح، تقديس و تهليل مي نموديم. سلمان عرض كرد: يا رسول الله! چه پاداشي دارد كسي كه آنها را بشناسد؟

فرمود اي سلمان كسي كه آنها را به خوبي و آنگونه كه سزاوار است



[ صفحه 83]



بشناسد و به ايشان اقتدا كند، دوستانشان را دوست بدارد و از دشمنانشان بيزاري جويد، به خدا قسم از ما به حساب مي آيد و هر كجا ما وارد شويم، وارد مي شود و هر كجا كه ما ساكن گرديم، ساكن مي گردد.

عرض كردم: اي رسول خدا آيا ايمان به آنها بدون شناخت ايشان و شناخت نام و نسبشان ممكن است؟

فرمود: نه.

عرض كردم: چگونه آنها را بشناسم؟

فرمود: تا امام حسين كه شناختي، پس از او سرور عبادت پيشه گان علي بن الحسين است، پس از او فرزندش محمد بن علي شكافنده علم اولين و آخرين از پيامبران و رسولان، پس از او فرزندش جعفر بن محمد، زبان راستگوي خداوند است سپس موسي بن جعفر است كه خشم خودش را در راه خدا از روي صبر و شكيبائي فرو مي نشاند، سپس علي بن موسي است كه به امر خداوند راضي و خشنود است، سپس محمد بن علي است و او بخشنده اي است كه از ميان آفريدگانش خدا اختيار فرموده، سپس علي بن محمد آن هدايتگر به سوي خداوند است، سپس حسن بن علي است كه ملقب به امين و عسكري مي باشد و پس از او فرزندش حجة بن الحسن المهدي است كه زبان گوياي حق و قيام كننده ي به امر اوست.

سلمان گويد: عرض كردم اي رسول خدا دعا كنيد كه من آنان را درك كنم، فرمود: تو و امثال تو و هر كه ولايت ايشان را پذيرا باشد به حقيقت معرفت آنان را درك مي كنيد.

سلمان گويد: با شنيدن اين بشارت بسيار خدا را سپاس گفتم سپس



[ صفحه 84]



عرض كردم: اي رسول خدا! من مهلت داده مي شوم تا آن زمان كه آنان را درك كنم؟ فرمود: اي سلمان، بخوان اين آيه را: (فاذا جاء وعد اوليهما...) كه اين آيه اشاره به رجعت و بازگشت دوباره به عالم، پس از مرگ است.

سلمان گويد: از روي شوق گريه زيادي كردم و عرض كردم: آيا به عهد شما است؟ فرمود: آري به حق آنكه محمد را فرستاد، در دوران من و علي و فاطمه و حسن و حسين و نه نفر ديگر از امامان و هر كه از ما به حساب آيد و در راه ما ظلم شده باشد، به خدا سوگند، ابليس و لشكر او و هر كه ايمان خالص در وجودش باشد يا كفر خالص، همه آنها را حاضر كنند تا قصاص گرفته شود و پروردگارت هرگز به كسي ستم نكند، و ما تأويل اين آيه شريفه ايم: (و نريد أن نمن علي الذين...)

در حديث يونس بن ظبيان آمده: امام صادق عليه السلام فرمود:

«ان الله اذا أراد يبحل بامام أوتي بسبع ورقات من الجنة، فأكلهن قبل أن يقع فاذا وقع في الرحم سمع الكلام في بطن امه فاذا وضعته رفع له عمود من نور فيما بين السماء و الأرض و كتب علي عضده الايمن.

(و تمت كلمة ربك صدقا و عدلا لا مبدل لكلماته و هو السميع العليم) [2] .

فاذا سقط من بطن امه اوتي الحكمة و جعل له مصباح يري به أعمالهم». [3] .

امام رضا عليه السلام فرمود:

«ان الله عزوجل قد ايدنا بروح منه مقدسة مطهرة ليست بملك و لم تكن مع أحد الا مع رسول الله صلي الله عليه و آله و الائمة منا تسددهم و توفقهم و هو عمود نور بيننا



[ صفحه 85]



و بين الله عزوجل» [4] .

استاد شيخ محمد علي يعقوبي، خطيب و شاعر معروف گويد:



و معنف ماطاب أصلا لامني

بولاء آل المصطفي الأطياب



ويل امه أو ماوري أني امرؤ

منهم علقت بأوثق الأسباب



اني ادخرت و لا هم ليكون ما

بيني و بين النار خير حجاب



لا ادلجت في الركائب أن اكن

في غير واديهم جلست ركابي



أأخاف أن نشرت غدا كتب الوري

و بمدح حيد قد ملأت كتابي



أو اني أخشي الحساب و هو له

و علي يديه غدا يكون حسابي [5] .




پاورقي

[1] اصول كافي في باب مولد النبي صلي الله عليه و آله مرآت العقول، ج 1 ص 356. بحارالانوار: ج 25 ص 6.

[2] بصائر الدرجات: 438.

[3] بصائر الدرجات، 440.

[4] عيون الاخبار: ص 200.

[5] ديوان يعقوبي: 83.