بازگشت

خلاصه و نتيجه كتاب


حاصل زندگاني بيست و پنج ساله امام جواد عليه السلام به ما حساس ترين درس علم، فضيلت و كمال را مي آموزد كه ناگزير بايستي با مقدمه اي اين نكته لطيف را به عرض خوانندگان عزيز برسانم.

انسان در نشئه ي زندگي طبيعي هر چه مي بيند معلول علت ظاهري و باطني است، خواه علت را بشناسيم يا علت را نشناسيم. حوادث و آلام زندگي و سوانح و انقلابات را بايد معلول علل و عواملي دانست كه قابل اشاره حسيه، يا غير قابل اشاره ي حسيه است.

آن چه كه مشهود و محسوس است اين كه در اين زندگي مادي فردي و اجتماعي يك نيروي غير محسوس حكم فرماست كه بيشتر وقت ها امور را برخلاف سير طبيعي نشان مي دهد و يا حوادث را خلاف جريان آب برمي گرداند.

اين خرق عادت، يا سير در جهت مخالف طبيعت، يا شناوري بر خلاف مجاري آب، همه نمونه ي قدرت خارج تصورات انسان است كه در زواياي زندگي



[ صفحه 480]



مي باشد و آئينه ي حيات يك سلسله اموري را مشاهده مي كند كه درست برعكس سير طبيعي است و اگر بخواهند نظير آن را بيابند، يا به وجود آورند هر قدر نيروها و توانايي ها را به هم وصل نمايند و شدت و عدت و مدت دهند قادر به ايجاد يك امر كوچكي كه خلاف طبيعت باشد نيستند و اين مشاهدات و تجارب نشان مي دهد كه نيروي فعاله ي عالم بسيار شديد القوي است و چه بهتر كه اين معني را در ضمن مثلي بياوريم تا مطلب روشن تر گردد.

سنت طبيعت بر اين است كه بشر از پدر و مادري به وجود آيد، ولي به حكم نقل و تاريخ و حس و شهود ميليون ها بشر ديده شده كه زني بدون شوهر و زمان حمل و مدت بارداري فرزند آورده است. اين خرق عادت و اين اعجاز در طبيعت موجب شد كه بشر خردمند اين نيروهاي طبيعي را از قدرت ديگري دانسته و بدان متكي گرديده كه هر فرزندي كمتر از سه كيلو داشت، يا كمتر از شش ماه در شكم مادر بماند تكامل او درست نيست و بقا و دوام نمي آورد، يا آن كه تا به كمال نيروي طبيعي نرسد نمي تواند سخن بگويد.

ولي حضرت عيسي عليه السلام بدون اقامه تكاملي در شكم مادر، بدون پدر و بدون وزن و حجم طبيعي به دنيا آمد و سخن گفت و خط سير بشر را منعكس نموده و ميليون ها بشر پيرو او گرديدند.

يا در خواص اجسام ديده مي شود كه هر عنصري خاصيتي دارد غير قابل انفكاك و تجزيه. مثلا آتش در اثر وضعي خود مي سوزاند و نمي توان آتش را بدون روشني و حرارت تصور نمود و عقلا هم محال و ممتنع مي دانند كه آتش بدون حرارت و يا نور باشد.

ولي ما به حكم تواتر اخبار تاريخي ديديم كه يك مرد آسماني در ميان آتش رفت و آتش بر او سبز و گلستان شد، يعني اثر وضعي آتش برداشته و مرتفع گرديد و خاصيت سوزاندن از او سلب شد و حضرت ابراهيم خليل به نص قرآن مجيد كه او



[ صفحه 481]



را به حكم خداپرستي و توحيد در آتش نمرود افكندند بدان شرحي كه در تاريخ انبيا نوشته ايم خطاب شد:

(يا نار كوني بردا و سلاما علي ابراهيم)

«اي آتش! بر ابراهيم سرد و سالم باش»

و او در انبوه آتش به سلامت جان به در برد.

يا خداوند در آب رطوبت و سياليت قرار داده كه هر كس در آن افتد غرق شود و يا نتواند در جايگاه و مقري قرار گيرد؛ ولي حضرت موسي كليم الله با ضربه يك عصا توانست آب را بشكافد و دريا را خشك كند و به سلامت از تعقيب دشمن جان به سلامت برد، و يا با عصا - كه جز چوبي نبود - هفتاد تن وسايل سحره را محو و نابود نموده و خط سير بني اسرائيل را عوض كرد.

يا به عنوان مثال در شكم ماهي، نيروي هاضمه و سير در اعماق دريا و ظلمات، درون ماهي زندگي و بقا غير قابل تصور است، ولي با يك ايمان و عقيده و يقين و جزم و حزمي شخص حضرت يونس عليه السلام رفت و خود را به جرم تمرد، يا انعطاف به دريا انداخت و درون ماهي قرار گرفت و در درياها سير كرد و يا به قول عرفا و به مصداق سخن رسول الله صلي الله عليه و آله به معراج خويش پرداخت و بعد هم در كنار دريا بيرون آمد و بدن نرم او در سايه ي برگ پهن كدو مصونيت يافت، تا برپا خواست و به وظيفه ي خويش قيام نمود.

اين گونه خرق عادات طبيعي، يا خلاف سنن عادي براي بشر اعجاب آميز و شگفت انگيز است.

خداوند براي آنكه بندگان خود را بدين حقايق آشنا سازد و به نيروي شديد القواي غير قابل اشاره ي حسيه جهان وجود مقر و معترف نمايد در هر عصري يك سري از اسرار نهاني عالم را بدين صورت ها به مردم جهان نموده است تا بدانند.



فوق تدبير خلايق آري

هست تقدير خداي ذوالمنن





[ صفحه 482]



عقلا گويند: از روي قاعده امكان ندارد كه كودك تازه متولد سخن بگويد، ولي عيسي بن مريم عليه السلام در روز تولدش كه همه مردم آن عصر انگشت حيرت به دندان گرفته بودند با كمال فصاحت و بلاغت قابل فهم عموم گفت:

(إني عبدالله آتاني الكتاب)

من بنده و رسول خدا هستم كه به من كتاب آسماني نازل شده تا شما را هدايت كنم.

و يا آنكه سر بريده سخن بگويد كه هزاران نفر ببيند و بر خود بلرزند كه چگونه سري كه از بدن جدا شده بتواند سخن بگويد و جز اين نيست كه نيروي قواي غير مرئي زبان او را به حركت آورده تا آيات قرآن و سوره ي كهف - يعني مرموزترين اسرار آفرينش را براي به شگفت آوردن مردم و فاش كردن سري - بيان نمايد.

اين سلسله مطالب كه خرق عادت است نشان مي دهد كه قدرت فوق العاده، در اين نشئه عالم طبع حكومت دارد كه شناخت آن به تمام جهات غير قابل امكان است و آن قوه درك مي شود ولي محسوس نيست و انكار آن هم غير معقول است.

زندگاني كوتاه امام جواد عليه السلام نماينده ي اين حقيقت غيرقابل انكار است كه آن حضرت دوران كودكي و خردسالي داراي آن مدارج و مراتب علمي و قدرت و نيروي معنوي بود و با منبع چشمه سار علوم لم يزلي ارتباط و پيوستگي داشت.

امام جواد عليه السلام از سازمان شبكه علمي انبيا و اوليا -كه از سرچشمه ي علوم الهي وحي و الهام مي گرفتند - دانش آموخته و در مكتب ربوبي پرورش يافته و به اسرار و رموز عالم آفرينش از خردسالي واقف و مطلع گرديده است.

چرا كه حضرتش در سن هفت و هشت سالگي بود كه ودايع امامت به او سپرده شد و در نه سالگي و ده سالگي بود كه با شيخ الفقها و المجتهدين يحيي بن اكثم به مناظره ي علمي پرداخت و با خردمندان و دانشمندان عباسي بحث علمي كرد و همه را مجاب و مقهور نمود و قدرت و نيروي علمي خود را نشان داد و بارها خليفه ي



[ صفحه 483]



عباسي، پدر زن خود را به اسرار و رموز عالم غيب - كه معجزه علمي او بود - واقف ساخت و مأمون كه شخصا دانشمندترين خلفاي بني عباس است به عظمت روحي و علو مقام و درجه كمال آن حضرت اقرار نمود، در حالي كه آن بزرگوار هنوز سنين عمرش به يقين از دوازده سال نگذشته بود، امتحانات علمي و فضيلتي و اخلاقي خود را داد و همه رجال كشوري و لشكري دربار خلافت، او را ميوه درخت نبوت و حاصل تربيت خاندان امامت شناختند.

امام جواد عليه السلام آئينه سر تا پانماي پدرش حضرت علي بن موسي الرضا عليهماالسلام بود و به اين جهت جسما و جانا به ابن الرضا تعبير و تعريف شده. همه او را فرزند برومند ارجمند امام هشتم مي شناختند و خودش هم صفات بارز امامت را در مراحل مختلفي كه پيش آمد به مردم نشان داد.

معجزات، خوارق عادات و قدرت علمي و توانايي شگفت انگيزي كه در اطوار مختلف از خود نشان داد امامت او را ثابت كرد.

امام جواد عليه السلام در فضايل نفساني، علم تقوي، زهد، پرهيزكاري، جود و بخشش، صفح و گذشت، علو طبع و مناعت و عزت نفس همانند پدر و اجداد معصومينش مي زيست.

آن حضرت آئينه كمال و فضيلت و جامع جميع صفات امامت بود و در حقيقت، امام مظلوم و محروم از زندگاني و آزادي حيات گرديد، زيرا از ده تا بيست و پنج سالگي با زني محشور بود كه سوهان روح و جنس مخالف و عذاب اليم بود و او را به مصيبت بزرگي مبتلا ساخت.

آن حضرت در مدت هفده سال امامتش كه از سن هشت سالگي آغاز شد،



[ صفحه 484]



رهبري مسلمانان را به عهده داشت و در تمام شئون زندگي اجتماعي با كمال قدرت و توانائي عملا رهبر علم و فضيلت و كمال و رياست مردم و مجري احكام شريعت بود.

بدون ترديد امام جواد عليه السلام در هيچ مكتبي درس نخوانده و در مسند هيچ معلمي ننشته بود، بلكه فقط از مكتب امامت و سيادت رضوي علم و دانش فرا گرفت و متوجه شديم كه در مدت كوتاه عمر خود، در همه علوم وقوف و مهارت داشت. در گياه و نبات شناسي، جانور و حيوان شناسي، در علم النفس و انسان شناسي، در دين و مكارم اخلاق، در سياست و رهبري اجتماع در عصر خود نظير نداشت.

آن چه را كه انبياي سلف هر يك به تنهايي داشتند آن حضرت جامع همه ي معجزات انبيا بود و براي اثبات امامت خود، در موقع ضرورت چنان اعجاز مي كرد تا منصب امامت خود را به همه ي معاصرين ابلاغ نمايد.

امام عليه السلام در مقام علمي با آن كه جوان بود، دقيق ترين مسايل و معظل ترين فروع فقه را حل و هضم نموده و به مردم آموخت و حقيقت دانش و بينش را عملا به مسلمانان نشان داد.

آن جا كه بايد دوستان خود را از زندان نجات داده، آن جا كه بايد توجه مردم را به خدا از راه دعا جلب نموده و آن جا كه بايد ابراز علم و قدرت كند دريغ نداشت است.

اينك داستان رهايي اباصلت را كه پيشتر اشاره كرديم، بار ديگر مي آوريم.